گردهمایی ۸۰۰ نفر از برگزارکنندگان همایش جهانی شیرخوارگان حسینی در حرم رضوی نصب ۲۰۰ پنکه مه‌پاش در مسیر منتهی به جمرات همسر شهید جمهور: رئیسی مفهوم اقامه عدل را در عمل معنا کرد ۱۸ اندرز زندگی‌ساز اقدامات برجسته دولت شهید رئیسی در تسهیل سفر‌های زیارتی گنبد حرم مطهر امام‌رضا(ع) سیاه‌پوش شد (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) با دل سپرده به رضا(ع)، تا شهادت رفت + فیلم اطلس جغرافیایی راهبردی دفاع مقدس رونمایی شد دیدار با دریای عمیق معارف اسلامی در صحیفه سجادیه روایت یک سوگ دسته‌جمعی بدعادتمان کردید آقای رئیس‌جمهور شهید رئیسی اخلاق و تقوا مسئله اولش بود اموال مسروقه موزه شاه نعمت‌الله ولی بازگردانده شد خدمت خالصانه آیت‌الله رئیسی به شهادت ختم شد اعلام ویژه‌برنامه‌های حرم مطهر رضوی به‌مناسبت روز زیارتی امام‌رضا(ع)، فردا (چهارشنبه، ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) «نوسان»، نمونه‌ای موفق از برنامه‌سازی در حوزه مقاومت عطر حرم امام رضا (ع) در موصل پیچید | استقبال گرم عراقی‌ها از کاروان مهر رضوی + فیلم کاپ قهرمانی تیم ملی والیبال به موزه آستان قدس رضوی اهدا شد موزه دفاع مقدس و مقاومت به لحاظ محتوایی باید به اندیشه نسل جوان عمق ببخشد
سرخط خبرها

بدعادتمان کردید آقای رئیس‌جمهور

  • کد خبر: ۳۳۳۷۶۸
  • ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۲
بدعادتمان کردید آقای رئیس‌جمهور
همین پریروز یکی از شیوخ عرب رفته بود خانه شهید امیرعبداللهیان و خانه‌زندگی‌اش را دیده بود و می‌گفت شما دارید صحنه‌سازی می‌کنید من با خانه‌زندگی وزیر امورخارجه کشور خودم مقایسه می‌کنم باورم نمی‌شود.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

خدا رحمتتان کند، روحتان شاد. نور به قبرتان ببارد. هرچند اشتباه است و قبر شما درست کنار خورشید است، ولی این رسمش نبود، نگفتید بدعادتمان می‌کنید؟ نگفتید می‌گذارید می‌روید و توی سه سال به چیز‌هایی عادت کرده‌ایم و بعد از شما بعید است باز ببینیم و اذیت بشویم و خماری بکشیم؟ هم شما هم بقیه شهیدان همراهتان؟

همین پریروز یکی از شیوخ عرب رفته بود خانه شهید امیرعبداللهیان و خانه‌زندگی‌اش را دیده بود و می‌گفت شما دارید صحنه‌سازی می‌کنید من با خانه‌زندگی وزیر امورخارجه کشور خودم مقایسه می‌کنم باورم نمی‌شود این زندگی یک وزیر کشور مقتدر ایران است، دوربین‌ها که رفتند خانه مادرتان ما خجالت کشیدیم، ما راضی بودیم توی تهران یک خانه برای مادرتان بگیرید و در عوض همه نبودن‌هایتان، همه سفر‌های استانی‌تان همه بدوبدوهایتان یک آشپز، یک خدمتکار، یک پرستار، برایشان استخدام کنید که پیرزن وسط هفتادو‌چندسالگی‌اش پای پیاده و تنها زنبیل به دست نرود توی صف نان و میوه و خودش سیب‌زمینی و پیاز سوا کند. از گوشه کیفش کارت دربیاورد و حساب‌کتاب کند. خرید کند و بیاید خانه. 

شما یک استاندارد‌هایی را جابه‌جا کردید که محال است ما دوباره بتوانیم به برگشتن آنها عادت کنیم، مشتی، شما باید الان برای دور دوم ریاست‌جمهوری‌تان حاضر می‌شدید، گزارش می‌دادید در مناظره‌ها شرکت می‌کردید نه اینکه ما قلم برداریم و برای سالگرد شهادتتان ستون بنویسیم و فکر کنیم کاری کرده‌ایم. بین خودمان باشد، من هنوز اسمتان را گوگل می‌کنم و ویدئوهایتان را می‌بینم و نبودتان آه می‌شود، یک ویدئو را، اما هزاربار می‌بینم و هزار بار بغض می‌کنم، خیلی دلم می‌خواهد در قیامت مواجهه شما را با آن کسی که زنده و مستقیم جلوی چشم میلیون‌ها نفر به شما تهمت شش‌کلاسه بودن زد و بعد گفت معادل‌سازی کردید و دکتری گرفتید ببینم، همه جوک‌ها و توییت‌ها و ویدئو‌هایی را که بر اساس همین جمله زده شد، ساخته شد، تولید و منتشر شد، ببینم و ببینم اگر قیامتی هست و عدالتی هست خدا با او چه خواهد کرد. پهلوان، تو سال‌ها قاضی‌القضات این مملکت بودی، تو سینه‌ات صندوق اسرار این آقایان بود و آقا‌زاده‌هایشان، یک کلام، یک فقره از کار‌هایی را که کردند و دانستنش حق مردم بود می‌گذاشتی توی کاسه‌شان، زبانشان را غلاف می‌کردند. با اخلاق و تقوا به معرکه آمده بودی و یقین داشتند برای قدرت اخلاق را قربانی نمی‌کنی و همین بود که شیرشان کرد. 

سی‌ثانیه حرف زدی؛ اخم کردی، آه کشیدی، صدایت را پایین آوردی و آرام گفتی: تعجب می‌کنم از کسانی که در کسوت کاندیدای ریاست جمهوری حرف‌های نادرست زدند و توهین کردند. خسته نشدید از این‌همه توهین و تهمت؟ شما در محضر خدا هستید قبل از هر کس. اگر با این توهین‌ها مشکلی از مشکلات مردم حل می‌شود اشکالی ندارد.

ما این جملات را، ما آن عبای خاکی و عمامه غبار گرفته و کفش‌های پر از خاک را قبلا ندیده بودیم. ما بدعادت شدیم و شما یادمان آوردید که می‌شود این‌گونه هم حکمرانی کرد و اخلاق و تقوا را آورد اول صف اولویت‌ها و در همه تصمیم‌ها خدا را در نظر گرفت و ناظر و شاهد تلقی‌اش کرد.

شب میلاد امام رضا (ع) که می‌شود وسط آن همه شعف غمی گوشه قلبمان دوباره جوانه می‌زند و بغضی می‌نشیند وسط قلبمان که درست در همین شب بود که رفتی آب بیاوری و برنگشتی. چند سال دیگر احتمالا آن نرده‌ها را بر می‌دارند، قبرت می‌رود زیر فرش و می‌شوی خاک پای مردم ایران، درست کنجی دنج دختربچه‌ای که احتمالا تو را ندیده روی قبرت با مهر‌های نماز، خانه می‌سازد و پدرش برایت فاتحه‌ای می‌خواند و یادت می‌کند و قصه مردمی بودن تو را تعریف می‌کند. ما را ببخش به خاطر خندیدن به جمله؛ به شما ناهار دادن و پرپکانی گفتن شما.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->