فروش تئاتر‌های روی صحنه مشهد از ۲۹ میلیارد ریال عبور کرد (۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) فرار از پله‌های اضطراری فقر | نگاهی به تئاتر «زهرماری» که این شب ها در تماشاخانه مایان روی صحنه است قصه های بزرگ برای بچه‌های کوچک | چند پیشنهاد خرید شاهنامه برای کودک و نوجوان پوستر فیلم بی‌سروصدا منتشر شد + عکس مسابقه «شادآباد» روی آنتن تلویزیون+ زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ خوانندگی مشترک علی پهلوان و کریس دی‌برگ مهمانان جدید برنامه ۱۰۰۱ محسن کیایی مشخص شدند + زمان پخش امیر جدیدی و هدی زین‌العابدین در فیلم اسکورت گروس عبدالملکیان برنده جایزه شعر در ایتالیا شد ️ فیلم کوتاه «حیوان دو پا؛ گوسفند» در راه مصر فیلم سلام علیکم حاج آقا توقیف شد آغاز اکران فیلم ترسناک بازگشت به تپه خاموش در آمریکا سعید غلامحسین‌پور، نوازنده و سازگر، درگذشت + علت فوت ساخت یک فیلم پرهزینه از زندگی ترامپ برگزاری اختتامیه دومین جایزه ملی سرو ایران برگزاری همایش بین‌المللی بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی در مشهد مقدس
سرخط خبرها

زخم کاری خشونت، بر تن سریال‌های ایرانی

  • کد خبر: ۳۳۱۸۹۸
  • ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۹
زخم کاری خشونت، بر تن سریال‌های ایرانی
یک منتقد سینما گفت: یکی از علل روی‌آوردن تولیدکنندگان به خشونت صرف در فیلم و سریال‌های اخیر، عدم آگاهی درست نویسندگان از ژانر فیلم است.

تکتم شریفی‌نژاد | شهرآرانیوز؛ «انگار کارگردان به بازیگران گفته دستور حرکت رو که شنیدید به جون هم بیفتید، طوری که خون بپاشه تو دوربین!...» این یکی از کامنت‌هایی بود که پس از پخش قسمت اول سریال گردن‌زنی در فضای مجازی دست به دست شد و بازخورد‌های فراوانی را در پی داشت.

شاید بتوان منشأ به‌تصویرکشیدن خشونت در سینمای ایران را آثاری مثل «نسل سوخته» و «کاغذ بی‌خط» و پس از آن فیلم‌هایی همچون «لانتوری» و «خانه پدری» دانست؛ با این تفاوت که حالا با گذشت زمان کوتاهی از آن دوران اوج، کارمان به جایی رسیده است که به‌جای لذت‌بردن از فیلم‌های متمرکز با چاشنی درد‌های اجتماعی و اثرگذار باید به سوگ سینمای سرخ امروز و حال نابه‌سامان سریال‌های شبکه خانگی بنشینیم؛ چراکه گویا در برخی از آثار، مفاهیم و داستان هیچ ارزشی برای سازندگان ندارند و تنها با قصد ریختن خون چند شخصیت، پروژه فیلم‌سازی را آغاز می‌کنند!

تا مدتی پیش که سینما هم مانند عرصه‌های دیگر هنری با مقدار محدودی از ناخالصی‌ها، یک مرجع امن برای خانواده‌ها به حساب می‌آمد، خیال تماشاگران از آنچه می‌خواهند ببینند راحت بود؛ فیلم‌ساز برای ساخت یک اثر مؤثر تلاش می‌کرد و تماشاگر برای دیدن یک اثر خوب زمان می‌گذاشت. اما این تعادل زمانی برهم خورد که تولیدکنندگان با کمرنگ‌کردن جنبه اصولی‌بودن اثرشان، سراغ برخی از هنجارشکنی‌ها با هدف جذب مخاطب بیشتر رفتند و در آن سوی ماجرا هم آن تماشاگران متعهد دیگر حتی برای زمان و خوراک چشم و ذهن خودشان هم ارزشی قائل نشدند و در گرداب مرگ روز‌های خوب سینما فرورفتند.

سقوط فیلم‌سازان از بام سینما با جذابیت کاذبی به نام «خشونت»

گرایش فیلم‌سازان به سبک خشونت‌گرایی محض و نتایج آن بر صنعت فیلم‌سازی ایران، موضوعی مفصل است که در ادامه این مطلب و در گفت‌و‌گو با دو کارشناس و منتقد سینما، ابعاد مختلف آن را مورد بحث قرار داده‌ایم.

علی کلانتری یکی از منتقدین سینماست که نقد مفصلی به نمایش خشونت صرف در فیلم‌ها و سریال‌های اخیر دارد. او در این باره طی گفت‌وگویی با خبرنگار شهرآرانیوز گفت: به‌نمایش‌گذاشتن میزان خشونت در یک اثر سینمایی مانند هر چیز دیگری بسیار مهم است و باید به شکلی باشد که اگر بخشی از آن را حذف کنیم، مخاطب احساس کند فیلم با یک خلأ مواجه شده است.

این منتقد در ادامه صحبت‌هایش به فیلم «راننده تاکسی» اشاره کرد و توضیح داد: پایه فیلمنامه این اثر بر اساس خشونت است و به‌تصویرکشیدن آن توقع تماشاگر به شمار می‌رود. اما در حال حاضر و در سینما و شبکه‌های نمایش خانگی ایران، ما شاهد آن هستیم که یک اثر درام اجتماعی با دوز بالایی از خشونت ساخته می‌شود و بیش از آنکه مخاطب جذب کند، موجب دوری او از تماشای اثر خواهد شد؛ چراکه مخاطب ژانر درام، معمولاً نمی‌خواهد شاهد میزان زیادی از خشونت باشد و آن را تاب نمی‌آورد و درنهایت از اینکه نمی‌تواند آن اثر را در کنار فرزندان یا افراد حساس خانواده ببیند، آزرده خواهد شد.

کلانتری با گریز دیگری به آثار خشونت‌آمیز سینمای هالیوود، درمورد خلأهای اساسی در سینمای ایران ادامه داد: مشکل اساسی سینما و نمایش خانگی ما عدم برنامه‌ریزی است و از آنجا که در کشور ما مسئله‌ای به نام کپی‌رایت وجود ندارد، به‌تبع آن موضوعی به عنوان درجه‌بندی سنی هم مطرح نیست. حتی در بعضی از مواقع در سینمای ما، ژانر هم معنای خود را از دست می‌دهد و این خلاء‌ها زمانی که خود را نشان می‌دهند که مخاطب به نیت دیدن یک اثر اجتماعی به سینما می‌رود و در میانه آن، با موقعیت‌های طنز، اعمال خشونت‌بار اضافه و بیگانه با ژانر فیلم مواجه می‌شود.

درمان زخم عمیق سینمای امروز با بازگشت نویسندگان موفق

علی کلانتری درباره اهمیت نوع فیلمنامه‌نویسی در ژانر اجتماعی، به نویسندگان و فیلم‌سازان هشدار داد: زمانی که قرار است یک فیلم با ژانر اجتماعی بسازیم، باید این درجه‌بندی و حریم را برای مخاطب حفظ کنیم و به انتخاب او که می‌خواهد یک فیلم «اجتماعی» ببیند، احترام بگذاریم.

این منتقد سینما در خصوص کلیت نمایش دادن خشونت در فیلم و سریال‌ها بیان کرد: اگر تولیدکنندگان موفق شوند درجه‌بندی مشخصی را برای فیلم‌های خود درنظر بگیرند، به نتیجه‌ای مشابه فیلم «پیرپسر» که در جشنواره فیلم فجر سال ۱۴۰۴ اکران شد، خواهند رسید. این فیلم با خشونت زیاد و صحنه‌های نمایانگر نابسامانی‌های اجتماعی همراه است، اما نویسنده و کارگردان آن، مرز و اصول استفاده از خشونت را به درستی رعایت کرده‌اند. مشکل اصلی زمانی نمایان می‌شود که متوجه می‌شویم بسیاری از نویسندگان ما علم درستی از ژانر ندارند و گاهی خشونت را به عنوان یک عامل زیباسازی و نه به عنوان یک ضرورت استفاده می‌کنند.

کلانتری در ادامه صحبت‌هایش و با اشاره به اهمیت تربیت نویسندگان و فیلم‌سازان آگاه اظهار کرد: ما از زمان نسل نو سینما به بعد، نتوانستیم در تربیت نویسندگان موفق عمل کنیم. یکی از علل مهمی که مخاطبان سینمای ایران را به سمت تماشای کمدی کشانده است، کمبود نویسنده توانمند در ژانر اجتماعی است. این وضعیت به دلیل کناره‌گیری نویسندگان موفق اجتماعی به وجود آمده و موجب مریضی سینمای کنونی ما و کمدی‌زدگی آن شده است!

از کلیشه‌های ذهنی تا عادت‌های اجتماعی

«سریال‌های شبکه خانگی از منظر سواد رسانه و فرهنگی موضع جالبی دارند؛ سازندگان می‌گویند آثار جنبه سرگرمی دارند و چیزی به مردم آموزش نمی‌دهند! اما زمانی که پای بود و نبود این آثار به میان می‌آید، مدعی می‌شوند این تولیدات نقش مهمی در فرهنگ‌سازی جامعه دارند.» این نقدی است که یک مدرس و پژهشگر حوزه سواد رسانه به سریال‌های نمایش خانگی دارد.

عباس ممیززاده در گفت‌و‌گو با خبرنگار شهرآرانیوز اظهار کرد: واقعیت آثار شبکه‌های خانگی این است که انتشار پیوسته یک محتوا می‌تواند تأثیرات مهمی در ضمیر ناخودآگاه مخاطب بگذارد، زیرا مفهومی در سواد رسانه وجود دارد تحت عنوان «انگاره‌سازی یا کلیشه ذهنی»؛ به این مفهوم که اگر معنایی در طول زمان، به اشکال مختلف در جامعه تکرار شود، می‌تواند در ذهن مخاطب ثبت شده و تبدیل به یک الگوی فکری یا رفتاری فراگیر شود. نمونه این انگاره‌سازی را در سال‌های پیش تحت عنوان «فرزند کمتر، زندگی بهتر» شاهد بودیم و پس از گذشت چند سال آثارش را اکنون در جامعه می‌بینیم.

ممیززاده با اشاره به چند سریال اخیر شبکه خانگی، چند پرسش مهم مطرح کرد: چرا در سریال‌هایی همچون خون سرد، زخم کاری، افعی تهران شاهد این حجم از نمایش قتل‌های سریالی و خشونت بودیم؟ و چرا در این آثار یک نفر که هیچ وجه قانونی ندارد، رابین‌هودوار و با ذهنیت شخصی که دارد برای مبارزه با ناهنجاری‌های اجتماعی، دست به جرم و جنایت می‌زند؟ آیا در این شرایط باید تسلیم این فرضیه شویم که نویسندگان ما هیچ ایده جذابی به جز پرداختن به خشونت ندارند؟! اگر چنین باشد، حالا باید نگران آن باشیم که مخاطبان این آثار، مخصوصا نوجوان‌ها قرار است چگونه علاقه به خشونت و کلیشه ذهنی‌ای که برایشان در حال ساخت است را در جامعه بازتاب دهند؟

این مدرس و پژوهشگر در نهایت خاظرنشان کرد: در این شرایط باید نسبت به تماشای این تولیدات حساسیت بیشتری داشته باشیم، خصوصاً در مورد نسل جدید که هنوز مدیریت کافی روی هوش هیجانی‌شان ندارند و ممکن است تحت تأثیر این تولیدات احساس کند باید به جای پلیس و ضابط قضایی خودشان وارد میدان شوند و برخی مسائل را حل کنند. جامعه‌ای که درد کلیشه ذهنی «فرزند کمتر، زندگی بهتر» را تازه درک کرده، باید مراقب باشد دچار کلیشه‌های ذهنی دیگری همچون: «قانون اونی هست که من می‌گم» یا «به جای پلیس، خودم باید دست به کار بشم» نشود که در این صورت دیگر سنگ روی سنگ باقی نمی‌ماند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->