در روز شهدای خدمت، همه نگاهها بیش از گذشته به جایگاه انسانبودن و انسانسازی در درون مسئولان کشور معطوف میشود. در جامعه ما افراد شریف و انسانهای خوب کم نیستند، اما کمترکسی است که بتواند در قامت رئیسجمهور، جامعالاطراف باشد. یعنی هم شخصیت فردیاش و هم مسیر سیاسی و اجتماعیاش بتواند صیانت از راه حق را تضمین کند.
شهید آیتالله سیدابراهیم رئیسی را میتوان تجسم عینی چنین معیاری دانست. اولین و پایهایترین وجه تمایز شخصیت شهیدرئیسی، باور اصیل و خالصانه او به خداوند بود. در عمق وجودش مؤثر حقیقی را جز خدا نمیدانست و این ایمان سطحی یا شعاری نبود؛ ریشه در سالها خودسازی و عبدبودن داشت. این سبک زندگی، ذرهذره از او انسانی ساخت که وظیفهاش را نهفقط مدیریت کشور، بلکه بندگی خدا و سربازی برای ولایت میدانست. همه تصمیماتش با توسل، توکل و توجه به معصومین (ع) همراه بود.
تبلور اوج این عبادت را در خدمت صادقانه به مردم و سربازی بیچونوچرای رهبر معظم انقلاب میدید. سادهزیستی و مبارزه با فساد از لایههای اصلی شخصیت او بود. ضدیت با فساد فقط یک شعار نبود، بلکه در ذات و زیست فردیاش ریشه داشت. شهیدرئیسی از عمق جان خود را خدمتگزار مردم میدانست و زندگیاش را وقف بندگی و مردمداری کرد. شاید افراد زیادی باشند که خدمت کنند، اما خدمت همراه با ایمان و باور قلبی به خدا و خلق، ارزش دوچندان دارد.
برای شهیدرئیسی، مردمداری و خداباوری یک تعارض نبود؛ بلکه دو روی یک حقیقت بود. شهیدرئیسی در بزنگاههای سخت اهل تعارف نبود. بارها و بارها نشان داد که رویارویی با تخلف، در هر سطح و نزدیکی، برایش خط قرمز شفاف دارد. صراحت، شجاعت و روحیه مشورتپذیری، همواره بخشی از مدیریت او بود. با وجود بیش از سه دهه حضور در مسئولیتهای گوناگون، ازجمله ریاست قوهقضائیه و تولیت آستان قدس رضوی، همچنان برای شنیدن صداهای نو، چه از نخبگان دانشگاهی و چه از منتقدان سیاسی، گوش شنوایی داشت.
او هیچگاه خود را عقل کل نمیدانست و باور داشت همه تصمیمات باید پس از بحث و بررسی کافی اتخاذ شود. برتافتن رفاهزدگی و چشیدن طعم محرومیت از کودکی، باعث شده بود زبان محرومان و مستضعفان را خوب بفهمد. همراهی او با مردم از سر درک رنج آنان بود. یکی از نقاط قوت دولت شهیدرئیسی، انسجام درونی و باور به تشکیل یک خانواده با محوریت نظام و رهبری بود. او خط دوگانهای میان دولت، رهبری و نهادهای اساسی کشور نمیدید و در موقعیت سخت، همگان را به همدلی و ایستادگی برادروار دعوت میکرد.
نگاه شهیدجمهور به جهان، نگاه استقلالطلبانه براساس اتکال به خدا بود؛ باور عمیق به اینکه «نه کدخدا، بلکه خدا» محل اتکا و امید است. در سفرهای خارجی برای نمایش دستاوردهای علمی و حمایت از نخبگان کشور کوشید و همزمان اولویت را نه عکس یادگاری یا ظواهر، که پیشبرد منافع ملت و گفتوگو با فعالان اقتصادی و اهل فن قرار داد.
این روزها که کشور یکی از انسانهای خودساخته و خدمتگزار راستین خود را در راه خدمت به مردم از دست داده است، بار دیگر باید به یاد بیاوریم: مدیریت نظام اسلامی، پیش و بیش از همه چیز، جز با عبودیت و خودسازی، اعتدال در مردمداری و باور به اصول، امکانپذیر نیست. روزی که شهیدرئیسی و همراهانش در بالگرد جان باختند، نهتنها یک حادثه، که یادآوری یک رسالت بود؛ رسالتی که راهش همواره باز است و الگوی زنده آن در یادها خواهد ماند.