به گزارش شهرآرانیوز، دومین روز از مجمع گفتوگوی تهران بعد از ظهر امروز (دوشنبه، ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴) در مرکز مطالعات سیاسی و بینالملل وزارت امور خارجه با نشست تخصصی «مذاکرات هستهای ایران: ساختن آیندهای پایدار» در سالن دماوند ادامه یافت. این نشست به مدیریت بهزاد صابری انصاری و با سخنرانی «آنتون خلوپکوف» مدیر مرکز مطالعات انرژی و امنیت (CENESS) روسیه، «رابین لین رافل» سفیر سابق پاگواش، «غلامعلی خوشرو» سفیر و نماینده سابق ایران در سازمان ملل متحد و «پل دزیاتکویچ» مدیر میانجیگری و حمایت از صلح، مرکز سیاست امنیتی ژنو برگزار شد. بهزاد صابری انصاری در ابتدای این نشست با معرفی سخنرانان گفت: موضوع این نشست مذاکرات هستهای ایران است و از همه اعضای پنل میخواهم ایدههای نوین در خصوص حل و فصل پرونده هستهای ایران را ارائه دهند.
آنتون خلوپکوف در ادامه این نشست گفت: میخواهم در مورد تحولات مثبتی که میان ایران و آمریکا آغاز شده و چهار دور مذاکرات برگزار شده صحبت کنم که این یکی از تحولات مهم است. گفتوگو لازمه توافق است. کلید حل پرونده هستهای ایران در تهران و واشنگتن است، بنابراین هر دو کشور باید به مشارکت فعال در مذاکرات توجه داشته باشند. همچنین من امیدوارم کشورهایی که میخواهند بخشی از مشکل باشند، نقش خود را تغییر دهند و بخشی از راه حل باشند. من اینجا فکر میکنم بحث پایداری که در موضوع جلسه مطرح شده یک بحث حیاتی است، در سالهای اخیر مثالهای زیادی وجود داشته که در میانه مذاکرات، برخی طرفها کنار کشیدند، مانند ایالات متحده که به طور کلی از برجام خارج شد.
وی ادامه داد: فقط بحث گروه ۱+۵ مطرح نیست و اینکه شما برای یافتن راه حل بلند مدت باید به کشورهای منطقه هم برای نقشآفرینی فرصت دهید. برای ما فقط بحث هستهای مطرح نیست، بلکه بحث عدم اشاعه هم وجود دارد و همه کشورها باید احساس مسئولیت کنند. اگر ما با تشدید مشکلات روبهرو شویم، مذاکرات به شکست کشیده خواهد شد. نتیجه گفتوگوهای ایران و آمریکا باید فناوری هستهای ایران را به رسمیت بشناسد. هر توافقی که به دست بیاید، قطعا باید از کمک دیگر کشورهای مهم استفاده شود، اقدام متقابل در قالب برجام نباید مورد فراموشی قرار بگیرد. نباید فراموش کنیم که این آمریکا بود که از برجام خارج شد و باید عنصری وجود داشته باشد که ترامپ بتواند ثابت کند گزینه بهتری از برجام در دست دارد که از توافق سال ۲۰۱۵ خارج شد.
رابین لین رافل، در بخشی از این نشست گفت: با توجه به اینکه جزئیات رسمی این مذاکرات جاری هنوز مشخص نیست، مایلم با این احتیاط تأکید کنم که بسیار خوشحال هستم که بار دیگر به تهران بازگشتهام. همانطور که مجریان اشاره کردند، سالها پیش در کالج زنان در تهران تدریس میکردم و خاطرات بسیار خوبی از آن دوران دارم. بار دیگر با خوشحالی دریافتم که اگرچه تهران تغییرات زیادی کرده، اما گرما، مهماننوازی و فرهنگ غنی مردم ایران همچنان پابرجاست و این برایم بسیار رضایتبخش است.
وی ادامه داد: میخواهم از سؤالات خاص مطرحشده برای این جلسه کمی فاصله بگیرم و چند مشاهده درباره زمینه سیاسی آمریکا که این مذاکرات بسیار مهم در آن جریان دارد، بیان کنم. دیروز زیاد درباره تغییرات در روابط قدرت جهانی و افول نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین که پس از جنگ جهانی دوم تحت رهبری آمریکا برقرار شده بود، شنیدیم. تا همین اواخر، پاسخ آمریکا این بود که فضایل این نظم را تبلیغ کند و رهبری آمریکا را تقویت نماید. رؤسای جمهور بوش، اوباما و بایدن هر یک بهنوبه خود در این مسیر، اما با نتایج متفاوتی تلاش کردند. رئیسجمهور ترامپ رویکردی کاملاً متفاوت اتخاذ کرده است. او بهجای تلاش برای احیای نظام قدیمی، جهان را از منظر یک تاجر میبیند و بر منافع ملی آمریکا تمرکز دارد. روابط برای او معاملهمحور هستند؛ او به دنبال توافق است و بسیار مطمئن است که تحت رهبریاش، آمریکا همیشه میتواند در صدر باشد. او هر تصمیم سیاست خارجی را بر اساس این معیار قضاوت میکند که آیا آمریکا را امنتر و مرفهتر میکند یا خیر. ارزشهایی مانند حقوق بشر، اگرچه برای بسیاری از ما همچنان مهم هستند، در دولت کنونی کمتر برجستهاند. رئیسجمهور ترامپ معتقد است که در طول جنگ سرد، آمریکا بیش از حد سخاوتمند بود و در نتیجه، سایر کشورها عادت کردند از ما سوءاستفاده کنند. او مصمم است این روند را تغییر دهد.
این دیپلمات پیشین آمریکایی گفت: ترامپ جهانی را با جنگهای کمتر و زمان بیشتر برای تجارت میخواهد. او در کارزار انتخاباتی خود وعده پایان دادن به جنگ اوکراین را داد و اخیراً با میانجیگری بین هند و پاکستان به برقراری آتشبس کمک کرد که این امر مهم بود، زیرا این دو کشور قدرتهای هستهای هستند. در خاورمیانه، او میخواهد توافقهای ابراهیم را گسترش دهد. او میداند که روابط بهتر بین ایران و کشورهای حوزه خلیجفارس که اخیراً از آنها بازدید کرده و همچنین بین ایران و فلسطینیان برای داشتن قلمرو مستقل و دولتی متحد که به صلح با اسرائیل متعهد باشد، ضروری است.
وی افزود: برخلاف نگرانیهای محافل سیاست خارجی آمریکا – که من آنها را «محافل واشنگتن» مینامم – و متحدان سنتی، رئیسجمهو ترامپ از مذاکره مستقیم با دشمنان هراسی ندارد. برخی معتقدند تأکید بر «اولویت آمریکا» برای کشوری بزرگ با منابع طبیعی فراوان و امنیت جغرافیایی، شایسته نیست. آنها معتقدند افول قدرت برتر آمریکا، راه را برای رقبایی مانند چین باز میکند. اما بسیاری از آمریکاییها از سختگیری ترامپ و تمرکز او بر منافع ملی استقبال میکنند. پیش از ظهور ترامپ، همه پیشینیان او در مهار این روند ناکام مانده بودند. چالش پیش روی رئیسجمهور ترامپ این است که آیا میتواند برخی از اظهارات سیاستی سختگیرانه و غیرقابلانعطاف خود – چه درباره ایران و مذاکرات یا مسائل دیگر – را تعدیل کند و به درک ظریفتری از واقعیتهای جهانی برسد. نشانههایی وجود دارد که او میتواند این کار را انجام دهد؛ او پیشتر موضع خود درباره تعرفهها، تبدیل کانادا به ایالت پنجاهویکم، و حمله به گرینلند را تعدیل کرده است. بنابراین، امیدی در این زمینه وجود دارد.
لین رافل در پایان گفت: اکنون لحظهای تازه برای فرصت در مذاکرات ایران و آمریکا فراهم شده است. هر دو طرف خواهان توافق هستند؛ تنها باید در بهرهگیری از فرصت مصالحه جسور و در تطبیق با نیازهای طرف مقابل چابک باشند.
غلامعلی خوشرو در ادامه گفت: من مطمئن نیستم که چگونه رئیسجمهور ترامپ هر شب در واشنگتن بارها گفته است که موضوع بسیار ساده است و من فقط میخواهم این مسئله در داخل کشور حل شود، همین، اما روز دیگر، او میگوید حتی یک درصد غنیسازی هم مجاز نیست. آیا این اظهارات متناقض نیستند؟ مشخص نیست که آیا آنها در حال مذاکره هستند یا اصلاً نمیدانند درباره چه چیزی صحبت میکنند. درباره غنیسازی و توافقی که بهاتفاق آرا در آمریکا تصویب شد، برای اولین بار رئیسجمهور ترامپ کشورهایی را که بر اساس قطعنامه شورای امنیت عمل میکردند، نه به دلیل نقض قطعنامه، بلکه به دلیل اجتناب از آن، تنبیه کرد. چنین اتفاقاتی رخ داده است.
وی افزود: اکنون، پس از شش سال فشار حداکثری، وضعیت به حالت عادی بازنگشته است. ترامپ میگوید من مرد صلح هستم، یا پیشنهاد من را بپذیرید یا آماده عواقب باشید. این نوع استدلال بیمعنی است. اگر قرار است مذاکرهای باشد، باید درباره سطح و میزان غنیسازی و همچنین اقدامات اعتمادساز صحبت شود. اگر هیچ غنیسازی انجام نشود، مذاکره چه فایدهای دارد؟ اگر هدف آمریکا برچیدن کامل تواناییهای ما باشد، این برخلاف قطعنامهها و علیه کشورهایی است که با ایران همکاری میکنند. تحریمهای ثانویه هم باید متوقف شود تا نظارتها بهصورت شفاف انجام شود و صلح حفظ گردد.
وی ادامه داد: اگر مسئله صرفاً برچیدن تأسیسات ایران باشد، فکر میکنم ایران هرگز این را نپذیرد. در عین حال، آنها از همکاری با جامعه بینالمللی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای حداکثر شفافیت و نظارت صحبت میکنند تا تضمین شود که ایران هرگز به سمت اهداف غیرصلحآمیز حرکت نمیکند. اگر اینطور باشد، مذاکره ممکن است، اما اگر آمریکا مدام موضع خود را تغییر دهد، این به نتیجه نمیرسد. من با احتیاط خوشبین هستم که ایدههایی روی میز وجود دارد تا تعادلی بین غنیسازی، اعتماد و اطمینان ایجاد شود و این میتواند مؤثر باشد.
پل دزیاتکویچ، در پایان این نشست در سخنانی گفت: میان ایران و آمریکا چه گفتوگوی رسمی و چه غیررسمی در جریان باشد و چه به توافقی منجر شود یا تنها به بهبود درک متقابل کمک کند، تلاشی ارزشمند است. در واقع، فقدان گفتوگو است که احتمال سوءتفاهمها را افزایش میدهد، تنشها را تشدید میکند، برداشتهای نادرست و محاسبات اشتباه را به دنبال دارد و گاهی حتی به رویارویی میانجامد. بنابراین، رویدادهایی مانند این، که در آن میتوانیم در پنلها و همچنین در حاشیه و راهروها گرد هم آییم، نقش مهمی دارند. ممکن است در برخی مسائل اختلافنظر داشته باشیم، اما دستکم میتوانیم یکدیگر را کمی بهتر درک کنیم.
وی ادامه داد: این مقدمه صرفاً برای تأکید بر این نکته است که علاقه رئیسجمهور ترامپ به گفتوگو و آمادگی ایران برای مشارکت در آن، اتفاقی مثبت است. هیچکدام از ما دقیقاً نمیدانیم که رئیسجمهور ترامپ چه نوع توافقی را مدنظر دارد، اما نسبت به چند ماه پیش در موقعیت بهتری قرار داریم. چند ماه قبل، اصلاً مشخص نبود که در صورت آغاز دور دوم ریاستجمهوری، وی تمایلی به پیگیری توافق داشته باشد. همه ما به یاد داریم که او با چه شدت و حدتی به رئیسجمهور اوباما به دلیل توافق هستهای (برجام) حمله کرد و با چه تحقیر و بیاعتنایی آن را کنار گذاشت. حالا، اما او ارزش دنبال کردن مسیری مشابه رئیسجمهور اوباما را دریافته است، حتی اگر این تصمیم برخلاف غرایز بسیاری از حامیانش باشد. اما شگفتی را کنار بگذاریم و بر فرصت تمرکز کنیم؛ فرصتی برای یافتن توافقی که برای هر دو طرف کارآمد باشد و بتواند پایهای برای بازسازی اعتماد ایجاد کند.
این عضو مرکز سیاست امنیتی ژنو گفت: نکته اصلی من این است که البته باید به ریسکها و پر کردن شکاف اعتماد فکر کنیم، اما باید به همان اندازه به فرصتها نیز توجه داشته باشیم، نه فقط ریسکها. اساساً میدانیم که هر توافقی بر دو ستون اصلی کاهش یا حذف تحریمها در ازای سطح توافقشدهای از محدودیتها و کنترلها بر برنامه هستهای استوار خواهد بود. این عناصر تحت تأثیر ترسها و برداشتهای تهدیدآمیز تعریف میشوند. بدیهی است که این موضوع به خودی خود پیچیده است و در هر دو ستون، مذاکرات زیادی لازم است. در واقع، در دور اول، تدوین فرمولی که پذیرفته شود، نیازمند سندی ۳۰۰ صفحهای بود. بنابراین، این موضوع از نظر فنی پیچیده است، اما به حداقل دو دلیل، که بیش از آنچه تاکنون دیدهایم، بر فرصتها تمرکز کنیم، بهویژه فرصتهای اقتصادی ارزش دارد.
وی افزود: دلیل اول اینکه در مذاکرات پیچیدهای که در حوزه سیاسی و امنیتی به بنبست میرسند، تمرکز بیشتر بر مشوقها و نتایج برد-برد، با نگاهی به افقهای دورتر، میتواند موانع را برطرف کند. دلیل دوم نیز این است که به نظرم در هر دو طرف و بهویژه در طرف آمریکایی، نیاز به ایجاد ظاهری مثبت، حتی نمایشهای عمومی، وجود دارد. رئیسجمهور ترامپ بعید است توافقی را بپذیرد که بتوان آن را ضعیفتر از توافق اوباما نشان داد، بهویژه، چون او خود از آن توافق خارج شد. پس چگونه میتوان این کار را انجام داد؟ فکر میکنم با نگاه به رویکرد رئیسجمهور ترامپ در دیگر پروندههایی که به آنها علاقهمند است، میتوان چیزی آموخت. به اوکراین و توافق مواد معدنی با جمهوری دموکراتیک کنگو فکر کنید. آمریکا اخیراً خود را در گفتوگوهای بین کنگو و رواندا، که باز هم موضوع مواد معدنی بود، درگیر کرد. او به نتایج اقتصادی خوب برای آمریکا اهمیت میدهد. این جنبه اقتصادی اغلب در فرآیندهای صلح نادیده گرفته میشود. بنابراین، کاوش در امکانات، تحلیل چشماندازها و سنجش منافع احتمالی در قالب اقتصادی، مهم است. من نمیگویم که باید از اقتصاد شروع کرد، اما دستکم باید به آن فکر کرد. این کاری است که اغلب میتوان در سطح گفتوگوهای غیررسمی (Track II) انجام داد.
وی تاکید کرد: پتانسیل اقتصادی این موضوع بسیار عظیم است. البته این پتانسیل به بازسازی اعتماد کافی در آن دو ستون اصلی که اشاره کردم وابسته است، یعنی تعادل در اعتماد و برداشتها. اما پتانسیل اقتصادی بسیار بزرگ است و اثرات جانبی آن نیز همینطور. این مسیر ممکن است غیرمتعارف، غیرقابلپیشبینی و حتی پرچالش باشد و موانعی در راه خواهد بود، اما فرصتی وجود دارد که چند ماه پیش انتظارش را نداشتیم. وجود یک فرآیند واقعی بهخودیخود میتواند به کاهش تنشها کمک کند، تنشهایی که در منطقه در خطر اوجگیری بودند. در طرف آمریکایی، ما با فردی روبهرو هستیم که بیش از بسیاری دیگر قادر است پروتکلهای معمول، کتابچه سنتی دیپلماسی، تاریخ و ایدئولوژی را در پیگیری یک نتیجه کنار بگذارد. او یک ریسکپذیر است که، همانطور که قبلاً شنیدیم، بیش از دیگران آماده است که سنتها را بشکند و مستقیماً با دشمنان مذاکره کند. نمونه کره شمالی در دوره قبلی او مثالی از این رویکرد است. این البته ریسکهای بزرگی به همراه دارد، اما فرصتهای منحصربهفردی نیز ایجاد میکند.
منبع: ایرنا