برگزاری کارگاه «الگوی سوم زن مسلمان» در رویداد «بانوی مجاهد» به میزبانی مشهد وسواس دختران در انتخاب اصلح همسر، عامل مهم تجرد قطعی آن‌ها در ازدواج رتبه ششم بانوی ملی‌پوش ایرانی در جمع تیراندازان برتر رنکینگ جهانی ماماها، سفیران سلامت مادر و نوزاد| چرا ماما‌ها در اولویت مادران نیستند؟ برگزاری رویداد «دختران نقش‌آفرین» با هدف توانمندسازی دانشجویان دختر بررسی عوامل مؤثر در ناباروری زوجین جوان احتمال ناهنجاری‌های جنینی با مصرف خودسرانه مکمل‌ها در دوران بارداری افزایش مشاغل رسمی زنان هم‌زمان با افزایش مشاغل غیررسمی مردان سهم زنان در بازار کار کاملاً تغییر کرده است بررسی عوارض بارداری چندقلویی احتمال ابتلا به افسردگی در زنان حدود ۲۰ درصد است نگاهی به ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد شهید فاطمه حسونه عکاس فلسطینی و آثار او تشدید پوکی استخوان در زنان با آغاز دوره یائسگی اشتراک‌گذاری تجربیات مادران دوقلو‌ها در برنامه تلویزیونی «پویا» چرا نگارش کتاب درباره زنان ایرانی اهمیت دارد؟ | روایت زندگی پرفراز و نشیب شهید زهرا کته در کتاب «گوشواره فیروزه‌ای» درس‌خواندن دانش‌آموزان روی آوار‌های خانه یک بانوی معلم فلسطینی ارتقای مهارت‌های خبرنگاری و رسانه‌ای نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ سال در باشگاه رایانو روایت متفاوتی از زنان در دوره امامت امام رضا (ع) در کتاب «طهورا» قضاوت بانوی بجنوردی در جام ملت‌های فوتسال بانوان قاره کهن
سرخط خبرها
بریده‌ای از کتاب «الفتوح» در وصف حال دل زینب‌(س)

بریده‌ای از کتاب «الفتوح» در وصف حال دل زینب‌(س)

  • کد خبر: ۲۳۸۴۱۷
  • ۲۰ تير ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۱
امام‌حسین(ع) فرمود:‌ ای خواهران،‌ ای ام کلثوم،‌ ای زینب و‌ ای فاطمه، چون مرا بکشند، زینهار زینهار تا جامه پاره نکنید و روی مخراشید و سخنی که نباید گفت، مگویید؛ زیرا در آن، رضای خدای تعالی نباشد.

به گزارش شهرآرانیوز، حضرت زینب‌(س) فرمود:‌ «ای کاشکی مرده بودمی تا این روز را ندیدمی. وفات جد خویش محمد مصطفی (ص) بدیدم، وفات پدر خویش علی مرتضی (ع) مشاهده کردم، وفات مادر پاکیزه خود فاطمه‌زهرا(س) را دیدم و به فراق او مبتلا بودم، محنت وفات برادر خویش حسن مجتبی (ع) بکشیدم و حال برادرم حسین (ع) که در جهان او را دارم. مرا چنین سخنی می‌گوید و خبر وفات خویش می‌دهد. هلاک از من برآمد وای بر این جان درمانده به چنگال بلا و مشقت.» زینب این سخن‌ها می‌گفت و می‌گریست و سایر اهل‌بیت‌(ع) به مرافقت او می‌گریستند. ام کلثوم می‌گفت: «وا محمداه وا علیاه بعدک یا أبا عبد ا....»

امیر المؤمنین حسین (ع) ایشان را دلداری می‌داد و می‌فرمود: صبر کنید‌ ای خواهران من و به قضای خدای تعالی راضی باشید که خدای تعالی هیچ آفریده را در زمین و آسمان حیات ابد نداده و نخواهد داد.

در اثنای این حال، حر آمد و در برابر خیمه‌های آن حضرت منزل ساخت پس چیزی نوشت به عبیدالله بن زیاد و از فرود‌آمدن حسین (ع) به حوالی کربلا او را خبر داد. عبیدالله نامه‌ای نوشت به حسین بن علی (ع) بر این منوال، اما بعد،‌ ای حسین شنیده ام که به نزدیکی کربلا منزل ساختی. امروز یزید به من نامه نوشته و فرموده است که پهلو بر جامه خواب وقت ننهم و طعام لذیذ نخورم تا آن وقـت که تو را به خدای تعالی رسانم مگر که به حکم او راضی شوی و بیعت کنی؛ والسلام.

چون نامه به حسین بن علی (ع) رسید و مطالعه کرد، از دست بینداخت و گفت: هرگز فلاح نیابند قومی که سخط باری تعالی را بر رضای مخلوق اختیار کنند. امیرالمؤمنین حسین (ع) فرمود: هیچ جواب نیست.

بریده‌ای از کتاب «الفتوح»

اثر ابومحمد احمد بن اعثم کوفی

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.