برنامه‌های تلویزیون، ویژه سی‌و‌ششمین نمایشگاه کتاب تهران آغاز ثبت‌نام اصحاب رسانه برای حضور در هجدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت فیلم کوتاه «شباهت» در راه جشنواره یوآلیتی ترکیه فیلم «دنیای ژوراسیک: قلمرو» اسپیلبرگ، پرهزینه‌ترین اثر تاریخ سینما رونمایی از آلبوم موسیقی لحظه‌ای کوتاه صحبت‌های پژمان بازغی درباره نقش‌آفرینی‌اش در سریال یزدان حرم مقصد اول است | درباره علیرضا مسعودی، مشهور به علی مشهدی، سینماگر و داور چهارمین جشنواره رسانه‌ای امام رضا (ع) جزئیات ایجاد نئوبانک ویژه اصحاب فرهنگ و هنر «رستن»؛ بازنمایی طبیعت با نگاهی هنرمندانه | گزارشی از نمایشگاه گروهی نقاشی هنرمندان حوزه هنری در نگارخانه اشراق مشهد فرصتی برای نشر معارف رضوی | نظر هنرمندان درباره اجرای تئاتر خیابانی در حرم امام رضا (ع) آموزش داستان نویسی | صحبت‌های بی آغاز (بخش اول) آموزش داستان نویسی | تداوم حافظه (بخش دهم) ریشه یابی تاریخ حماسه ملی ایرانیان | مرور کتاب «از شاهنامه تا خداینامه»، اثر جلال خالقی مطلق مستند میراث باد، اثر فیلم‌ساز مشهدی، در راه جشنواره کوهستان آمریکا فصل سوم سریال بازی مرکب در راه است صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ مجموعه داستان سیاه‌چاله منتشر شد
سرخط خبرها

همه بر سر سفره همین پدریم!

  • کد خبر: ۵۹۶۷۰
  • ۰۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۰
همه بر سر سفره همین پدریم!
حجت الاسلام محمدرضا زائری - پژوهشگر دینی
شخصیت «پدر» و تعلق به او، رمزوراز هویت و ریشه‌داربودن است و انسان، هرکه و هرکجا باشد، با انتساب خود به پدرش، جایگاه و موقعیت پیدا می‌کند و عنوان و نشان می‌یابد. در زندگی انسان، مادر و دلبستگی عاطفی به او تعلق در عرصه دل و قلب را رقم می‌زند و پدر و انتساب به او هویت و شناسنامه‌ای در ساحت فکر و عقل را شکل می‌دهد. کسی که پدر دارد، هویت پیدا می‌کند و حتى در پایین‌ترین سطح و عادی‌ترین شکل می‌توان از رفتار ناشایست او به پدرش شکایت برد یا در موقعیتی حساس او را به‌نام پدرش آرام کرد یا از او به‌سوگند و تمنا به‌حساب پدرش چیزی خواست.
 
اما کسی که این وابستگی و انتساب را ندارد و به‌اصطلاح مشهور بر سر سفره پدر خود بزرگ نشده است، هویت شاخصی ندارد که برای رفتارش حدومرزی رسم کند یا در بزنگاه حوادث، او را از کرداری ناشایست بازدارد یا به‌شیوه‌ای پسندیده وادار سازد. زندگی مادی و طبیعی انسان، فارغ از نژاد و قبیله و محل زندگی و قومیت، در این چارچوب شکل می‌گیرد و پدر و پدربزرگ و نسل‌های پیش از آن امتداد پشتوانه‌ای را شکل می‌دهند که می‌توان به آن افتخار کرد و بر پایه آن مسیر نسل‌های بعد را بنا نهاد.

اما در باور دینی، همه ماجرا همین انتساب خانوادگی و تعلق رسمی به پدر ظاهری نیست و چه‌بسا کسانی که فرزندان پدر‌هایی با فرهنگ و ایمانی دیگر هستند و ریشه و پشتوانه خود را در فرزندی آن پدران نمی‌بینند. باور‌های دینی که قرار است زندگی انسان‌ها را برای سعادت دنیا و نیک‌بختی آخرت سامان بخشد، رابطه پدروفرزندی را از محدوده روابط ظاهری فراتر می‌بیند و در عین پاسداری شدید از روابط معمول خانوادگی و اصرار جدی بر حفظ این روابط، مؤمنان را به‌ریشه‌های تعلق معنوی هوشیار می‌سازد. اسلام به پیروان خود یادآور می‌شود که در هرجای دنیا باشند، از هر رنگ و نژاد و قوم و قبیله‌ای، همه اعضای یک خانواده‌اند و برادران یا خواهران یکدیگر به‌شمار می‌روند و بر اساس هویت دینی و باور مشترک به‌هم پیوند می‌خورند.
 
این خانواده پدر و پدربزرگی دارد برای انتساب هویتی؛ همان‌طور که مادر و مادربزرگی دارد برای تعلق عاطفی؛ از پدر و پدربزرگ پشتوانه هویتی و شناسنامه می‌گیرد و با نامشان سر می‌افرازد و به مادر و مادربزرگ دلگرم می‌شود و عاطفه و احساس خود را از چشمه محبتشان سیراب می‌کند. پدر این امت علی (ع) امام مسلمانان و امیرمؤمنان است و پدربزرگش حضرت رسول‌خدا پیامبراکرم (ص)؛ چنان‌که مادر امت حضرت فاطمه‌زهرا (س) و مادربزرگ همه حضرت خدیجه‌کبرى (س) هستند.

ما احساس می‌کنیم که چنین پدران و چنین مادرانی داریم و هویت ما، رگ وریشه ما، پیشینه و عقبه ما هرچه هست، از این پدران است و دلبستگی‌ها و دلگرمی‌ها و امید‌ها و آرزوهایمان در خانه این مادران است. باور داریم که بر سر سفره این پدر نشسته ایم و دل به مهربانی و حمایت این مادر گرم کرده ایم. کسی که چنین پدری داشته باشد، دیگر تنها نمی‌شود، هر خطایی نمی‌کند و به احساس پوچی و بی هویتی نمی‌رسد.
 
کسی که بر سر این سفره نشسته باشد و خود را فرزند پدری، چون امام علی (ع) ببیند و او را با تمام وجود و در عمق دل و جانش فرزند او بداند، هرگز در این دنیای پرآشوب و آشفته گم نمی‌شود و سر از بیابان بی پناهی و سرگردانی درنمی آورد. ما فرزندان این خانواده ایم؛ هرچند بدکرده و خطاکاریم. ما بر سر این سفره نشسته ایم؛ هرچند ناسپاس و فراموشکاریم. ما در برابر هر هجوم و مزاحمتی، به هیبت و اقتدار چنین پدری دلگرم و مطمئنیم. ما هرچند بد و نالایق، سرخوشیم که وقتی خورشید در خیابان زندگی غروب می‌کند، خانه‌ای داریم که به آن پناه ببریم و تنهایی شب را در آغوش حمایت و مهرش سر کنیم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->