به گزارش شهرآرانیوز، امروز، زمان در خیابان امامرضا(ع)، انگار معنایی دیگر دارد. گویی عقربهها هم به احترامِ میلاد، آهستهتر میچرخند. خیابان امامرضا(ع)، امشب، فرشِ ملائک است. ریسههای نور، مثل کهکشانهای کوچک، بر سرِ زائران میبارند و صدایِ صلوات، مثل باران، بر دلها مینشیند.
امشب، مشهد، آسمانیترین شهرِ زمین است و خیابان امامرضا(ع)، رودی از نور شده که به دریای حرم میریزد. اینجا، عطرِ بهشت در هوا پراکنده است و هر قدم، زمزمهای از عشق. میلاد هشتمین خورشید، تنها یک جشن نیست؛ یک اتفاقِ قلبی و انقلابی از احساسهاست.
موکبها، نهفقط محلِ پذیرایی، که ایستگاههایِ عشقاند. خادمان، با لبخندی که از اعماقِ جان میجوشد، شربت و شیرینی تعارف میکنند. پیرمردی، با عصایی در دست، زیر لب، شعری زمزمه میکند و اشک، بر گونههایش میغلتد. کودکی، با بادکنکی به شکلِ کبوتر، در میانِ جمعیت میدود و خندهاش، موسیقیِ این شبِ آسمانیست.
در گوشهای، نوایِ دف و نی، دلها را به پرواز درمیآورد. در گوشهای دیگر، پرچمهایِ سبز و سفید، در رقصند. همه چیز، در این خیابان، زبانِ دل است. زبانی که نیاز به ترجمه ندارد. زبانی که با عشق سخن میگوید.
زنی جوان، با کودکی در آغوش، با بیان اینکه برای این لحظه حضور در این خیابان لحظهشماری میکردم میگوید: هر سال، در این شب، حس میکنم دوباره متولد میشوم. این خیابان، بویِ زندگی میدهد. بویِ امید. بویِ امامرضا(ع)...
وی ادامه میدهد: با فرزندم به پابوس امامرضا(ع) میروم تا عرض تبریک داشته باشم انشاءالله که آقا خودش عیدی ما را هم بدهد. امشب، خیابان امامرضا(ع)، فقط یک خیابان نیست؛ یک معجزه است. معجزهای که هر سال تکرار میشود. معجزهای که دلها را به هم پیوند میدهد و نور را در تاریکی میپراکند. اینجا، در قلبِ مشهد، عشق، نفس میکشد. عشق، جاریست. عشق، بیانتهاست.