هم‌نویسی رضوی، جلوه‌ای از ارادت هنرمندانه در دهه کرامت + ویدئو رئیس سازمان علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی: تا هفتمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع)، حداقل ۵۰ نشست در داخل و خارج از کشور برگزار خواهیم کرد تولیت آستان قدس رضوی: جهان معاصر بیش از هر زمان نیازمند رجعت به اندیشه‌های ناب است+ویدئو قصه ۶ خادم حرم امام رضا(ع) که ماندگار شدند باید تعریف دوباره‌ای از کرامت و حقوق انسانی مبتنی بر نگاه تمدنی امام رضا(ع) شکل بگیرد شعار اربعین ۱۴۰۴ توسط کشور‌های اسلامی تعیین شد ۸ هزار خودرو خارجی برای جانبازان ۵۰ درصد به بالا، در فرایند ترخیص گمرک موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس میزبان هجدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت می‌شود کتاب «جنگ‌نفت‌کش‌ها» روانه بازار شد | روایت فرار ۱۳ جنگنده مهاجم عراقی وزیر فرهنگ: میراث ناملموس رضوی پیونددهنده ایرانیت و اسلامیت است برنامه پروازهای ورود و خروج حجاج خراسان رضوی و خراسان شمالی ۱۴۰۴ + جدول انتشار ۴ عنوان کتاب علمی از سوی دانشگاه بین‌المللی مذاهب اسلامی مراسم گرامیداشت شهدای خدمت، هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۴، در حرم امام‌رضا(ع) برگزار می‌شود نخستین کنگره بین‌المللی ۳۱۰۰ شهید امدادگر دوران دفاع مقدس و مقاومت برگزار می‌شود امام رضا (ع) و رمزِ موفقیت جامعه نویسندگان حوزه ایثار و شهادت در نمایشگاه کتاب تهران تجلیل می‌شوند از کنگره جهانی امام رضا(ع) تا جشن بزرگ امام‌رضایی‌ها | بیش از ۱۷۵ عنوان خدمت در دهه کرامت ۱۴۰۴ ارائه می‌شود + فیلم آمادگی آستان مقدس علوی برای برگزاری باشکوه جشن‌های غدیر ۱۴۰۴ ورود نخستین زائران ایرانی حج تمتع به مدینه (۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴) آب زمزم زودتر از زائران به مقصد می‌رسد
سرخط خبرها

مطرب مهتاب‌رو

  • کد خبر: ۳۲۱۷۳۰
  • ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۵
مطرب مهتاب‌رو
تقریبا هر روز می‌بینمش و احتمالا فردا پس فردا بروم پیشش و باب رفاقت را بازکنم و یخ گفت‌و‌گو را بشکنم و رفیق بشویم.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

تقریبا هر روز می‌بینمش و احتمالا فردا پس فردا بروم پیشش و باب رفاقت را بازکنم و یخ گفت‌و‌گو را بشکنم و رفیق بشویم، روز اولی ندیدمش، شنیدمش، صدای عربده‌هایش کل صحن را برداشته بود، فکر کردم دعوا شده یا بین خدام و زائر‌ها بحثی پیش آمده، حقیقتا عربده بود، صدا در صحن‌ها و رواق‌ها موج برمی‌داشت پیچاک می‌شد در اسلیمی‌ها و نامفهوم و غیرقابل تشخیص بود. فقط می‌فهمیدی که یک نفر دارد عربده می‌زند، بی‌تفاوت روز اول را گذراندم و طی کردم و رفتم، شد روز دوم، دوباره بعد از اذان صبح و دوباره همان صدا.

این بار هم نامفهوم ولی نزدیک‌تر... از دعوا که گزینه اولم بود فاصله گرفتم و ذهنم گزینه جدیدی مطرح کرد: یک شیرین عقل یا یک بیمار اعصاب‌و‌روان که از صدای نقاره‌ها و شلوغی‌ها عصبی شده و دارد برون‌ریزی روانی می‌کند. ولی کدام سر‌و‌صدا؟ فقط خودش بود، روز سوم دیدمش، نزدیک‌تر بود، عاشقش شدم، جملاتش با آقاجان شروع می‌شود، حرف می‌زند، عین اینکه مثلا امام دارد سوار هواپیما می‌شود و صدای موتور هواپیما نمی‌گذارد این زائر عزیز صدایش برسد. داد می‌زند. 

خیلی شیرین است دعاهایش، خیلی عمیق است. برای مسافرانی که قرار است امروز به مشهد برسند دعا می‌کند، برای مسافرانی که امروز قرار است از مشهد بروند دعا می‌کند، بچه‌ها و پیرمرد‌ها و زن‌ها و سرباز‌ها را دعا می‌کند بعد دست روی سینه‌اش می‌گذارد و مثل رکوع کامل تا می‌شود و دولا و خم سلام می‌دهد و می‌دود می‌رود از حرم بیرون سمت دوچرخه‌اش و خداحافظ تا سحر فردا. 

نسبت مأموم و امام همین است. مثل مردی که اربابش آن طرف رودخانه کدخدا خانه دارد از این طرف به سمتش حرف‌ها را می‌زند درد اهالی را می‌گوید و می‌رود پی رزق و رمه. باید یک روز دوربین را بیاورم، قاب ببندم حرف زدن‌های این درویش عربده‌جوی را ضبط کنم و از او بپرسم: مطرب مهتاب روی دوش چه دیدی بگو.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->