ماجرای نقص فنی پرواز تهران-مشهد چیست؟ سختی های ترک سیگار | ماجرای یک جدایی سخت! ساقه‌های کوچک بامبو سخت‌گیری آموزش و پرورش در جذب معلم | دانشجومعلمان دوباره گزینش می‌شوند معلم برگزیده کشوری از خراسان رضوی، از مسیر موفقیتش می‌گوید | باید با نسل زِد ارتباط مؤثر داشته باشیم مرگ ۷ مادر براثر سقط جنین طی سال ۱۴۰۳ سیگار با رگ‌های بدنتان چه می‌کند؟ برنامه جدید آموزش و پرورش برای ارتقای کیفیت آموزشی دبستانی‌ها | بیش از ۳۲۰ هزار معلم در صف آموزش اهدای عضو بیمار مرگ مغزی در مشهد به ۴ بیمار زندگی دوباره بخشید (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (یکشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) | تداوم روند افزایش دما و احتمال بارش تگرگ در نواحی مستعد درددل ۲۴ معلم نمونه کشور با وزیر آموزش و پرورش | از نحوه طراحی سؤالات امتحان نهایی تا رتبه‌بندی معلمان وظیفه اصلی معلم القای حس ارزشمندی به دانش‌آموز است جزایر خلیج‌فارس شناسنامه‌دار خواهند شد ماراتن شکستن ترافیک برای رسیدن به حوزه کنکور قول مساعد تأمین اجتماعی برای اجرای مرحله‌ی دوم متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان دردسر‌های همسایگی با مدرسه | گلایه‌های شهروندان مشهدی از فعالیت مدارس در نزدیکی منازل آنها مشهد، شهر دوستدار سالمند می‌شود تداوم بارش در غرب، مرکز و شمال کشور (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) پشت پرده درمان‌های تزریقی مفصلی دست بند پلیس مشهد بر دست ساکن خانه مرموز روند نگران‌کننده چاقی در کودکان و نوجوانان هشدار درباره آمپول مونجارو | داروی لاغری تقلبی علت بیماری کبد چرب سبک زندگی نیست سهم ۵۵ درصدی سزارین از زایمان‌ها در کشور با رأی قضات دادگاه کیفری، عاملان قتل زن مسافر محکوم شدند | حبس و چوبه دار در انتظار ۲ برادر راز جنایت در شهر گلبهار خراسان رضوی فاش شد | همسرکشی با گرز به خاطر تحقیر و سند ۱۰ میلیاردی آتش‌سوزی مهیب در نظرآباد کرج مهار شد + فیلم (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

پنجشنبه‌های بدون بابا

  • کد خبر: ۳۱۰۶۳۰
  • ۲۵ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰
پنجشنبه‌های بدون بابا
پنجشنبه‌ها تنها وقت تعطیل من است. بیشتر از روز‌های دیگر می‌توانم بخوابم و بعد هم بیفتم به جان خانه. از مرتب کردن کفش‌های دم در بگیر تا چیدن رختخواب‌های به‌هم ریخته توی کمد دیواری.

پنجشنبه‌ها تنها وقت تعطیل من است. بیشتر از روز‌های دیگر می‌توانم بخوابم و بعد هم بیفتم به جان خانه. از مرتب کردن کفش‌های دم در بگیر تا چیدن رختخواب‌های به‌هم ریخته توی کمد دیواری. نوبت شستن ظرف‌های سینک که می‌رسد وسواس بیشتری به خرج می‌دهم. جلا و برقشان حالم را خوب می‌کند. بعد همین‌طور می‌پلکم گوشه‌و‌کنار خانه و اتاق‌ها. دلم می‌خواهد همه چیز برق بزند.

کار همان کار‌های قبلی است. عادت که بشود چشم بسته هم انجامش می‌دهی. حالا دستمال‌به‌دست رسیده‌ام کنار قاب عکس تو. انگار که زنده‌ای، نفس می‌کشی و نگاهم می‌کنی و بعد هم صدایم. یادت هست. همیشه منتظر این روز بودی، پنجشنبه‌ها و تعطیلی من.

ماه‌های آخر زندگی تقریبا هر روز هفته زنگ می‌زدی می‌گفتی معصومه بابا مگر امروز پنجشنبه نیست؟ بریده بریده حرف می‌زدی. گاه حساب‌کتاب زمان هم از دستت بیرون می‌رفت. همه چیز را فراموش می‌کردی. سکته کرده بودی و چقدر من وقت حرف زدنت بغض می‌کردم و یواشکی گریه. فکر کردم به خاطر توسل و دعا‌های شب و روز من بود که حالت خوب شده بود؛ خوب خوب. زبانت لکنت همیشه را نداشت. روان‌تر حرف می‌زدی یکشنبه بود. زنگ زدی و با هم حرف زدیم.

گفتی بابا این پنجشنبه با هم برویم بیرون،، اما تو عصر همان روز سرد و برفی دیماه چمدانت را برداشتی و برای همیشه رفتی. مردانه نبود که زیر قولت بزنی.

دنیای هیچ دختری بعد از پدر قشنگ نبوده است بابا، من از این روزگار عجیب می‌ترسم و واهمه دارم. نمی‌دانم دنیا چه بازی‌ای برایم در نظر گرفته است. فقط می‌دانم یک روزنه نور، یک نشانه حیات در قلبم زنده است تا به آن چنگ بزنم و اگر یکی بی‌هوا هم هلم بدهد، دستم به یکی از ریسمان‌های خدا وصل می‌شود و نمی‌افتد. آن روزنه، نور دعای توست بابا که همیشه برایت صلوات هدیه می‌کنم. پنجشنبه‌ها بیشتر ... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل و فرجهم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->