رئیس پلیس راهور مشهد: افتتاح خط ۳ مترو منجر به کاهش بار ترافیکی اطراف حرم مطهر رضوی می‌شود مشارکت شهرداری مشهد و آستان قدس رضوی برای ساخت مجتمع ویژه جذامیان در مشهد رئیس کمیسیون ایثارگران شورای اسلامی شهر مشهد از دستاورد‌های این کمیسیون در دوره اخیر می‌گوید | تحقق تبدیل وضعیت ۵ هزار ایثارگر خانواده شهرداری گل‌آرایی شهر مشهد با ۵۰۰ هزار بوته گل هم‌زمان با دهه کرامت ۱۴۰۴ رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: مرکز ارتباطات مردمی ۱۳۷ شهرداری مشهد باید تقویت شود و توسعه یابد تأکید رئیس کمیسیون بانوان شورای شهر مشهد بر ضرورت استفاده از نیرو‌های متخصص در مدیریت شهری نایب‌رئیس کمیسیون عمران شورای شهر: باید با همدلی، روند اجرای پروژه‌ها را تسریع و تسهیل کنیم تأکید شهردار مشهد بر هم‌افزایی حوزه‌های مالی، اقتصادی و برنامه‌ریزی برای پیشبرد پروژه‌های شهری آغاز صیانت از ارتفاعات جنوبی شهر مشهد | احیای نقش اندیشمندان و دانشگاهیان در مدیریت شهری پیام شهردار مشهد مقدس به‌مناسبت روز جهانی کارگر در سال ۱۴۰۴ رمزگشایی از ۳۰ فقره سرقت در غرب مشهد (۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) اهدای ۸۵۳ نسخه خطی و چاپ سنگی به کتابخانه رضوی در سال ۱۴۰۳ اتصال کمربند سبز جنوبی به فضا‌های سبز شهری در دستورکار شهرداری مشهد + فیلم مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی خراسان رضوی: بیشتر از یک‌سوم حوادث کار ما در طول سال، در حوزه مشاغل ساختمانی است مدیر پروژه ساماندهی کارگران ساختمانی شهرداری مشهد: در سال ۱۴۰۳، تعداد ۱۲۳ هزار و ۸۲۵ نفر کارگر از ایست‌کار‌های سطح شهر اعزام شدند هزینه سالانه ۱۰ میلیارد تومانی شهرداری مشهد برای ایست‌کارها + فیلم عضو شورای اسلامی شهر مشهد: برای رسیدن به منابع پایدار و جلوگیری از ریخت‌وپاش‌ها وظیفه داریم رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای اسلامی شهر مشهد: مردم در اولویت تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها هستند عضو شورای اسلامی شهر مشهد تأکید کرد: لزوم بازنگری در توسعه ارتفاعات جنوبی مشهد ترافیک پرحجم در مشهد | خیابان‌های باهنر و وکیل‌آباد و بزرگراه کلانتری شلوغ شدند (۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) جاده‌های خراسان رضوی بارانی و لغزنده است (۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

تولد دوباره در رسالت ۱۲۰

  • کد خبر: ۳۰۸۰۰۱
  • ۱۰ دی ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۰
تولد دوباره در رسالت ۱۲۰
آن موقع‌ها، مس‌فروشی‌ها و مسگری‌ها، در پایین‌خیابان بودند؛ از سرای عزیز‌اله‌اف تا اول خیابان سرخس. سرای عزیز‌اله‌اف که حالا در تصرف لباس‌فروشی‌هاست، آن سال‌ها، قلمرو وسیع مسگر‌ها و مس‌فروشی‌ها بود.

آقام خدابیامرز مسگر بود. در مغازه دودگرفته‌اش در میلان بیستم تلگرد، صبح تا شب، چکش می‌زد به ورقه‌های مسی تا پارچ و آفتابه بسازد و چایجوش. بعد هم که کارش تمام می‌شد، تمام آن‌چیز‌هایی که ساخته بود، را بار وانت می‌کرد و می‌فرستاد پنجراه. آن موقع‌ها، مس‌فروشی‌ها و مسگری‌ها، در پایین‌خیابان بودند؛ از سرای عزیز‌اله‌اف تا اول خیابان سرخس. سرای عزیز‌اله‌اف که حالا در تصرف لباس‌فروشی‌هاست، آن سال‌ها، قلمرو وسیع مسگر‌ها و مس‌فروشی‌ها بود.

در طبقه اول سرا، همان کنار ورودی، اتاقی تاریک بود که از یک‌طرف تا نصفه دیوارش پر بود از مس‌های کهنه و این مس‌کهنه اصطلاحی بود برای اقلام مسی کارکرده که یا درزی از آنها باز شده بود، یا قُر و دَبّه شده بودند؛ یا به هر دلیل دیگری، صاحبشان خواسته بود که آنها را کنار بگذارد و بفرستد به راهی که آخرش به مس‌کوبی و کارخانه‌های ذوب مس و نَوَردسازی ختم می‌شد. 

آن‌قدری که در تاریک و روشن ذهنم از آن سال‌های کودکی سراغ دارم، آن اتاق تاریک سرای عزیز‌اله‌اف پر بود از آفتابه‌لگن‌های قدیمی، آبریز‌های عتیقه، چایجوش‌های سیاه کِبِره‌بسته؛ تاس‌ها و روشویه‌دان‌ها و قلفت‌ها و قزغن‌های کارکرده؛ هرکدامشان با طرح و فرمی و نقش و نگاری. کنار آنها، سماور‌ها و چراغ‌ها هم بودند. مسگری، هم عمرش، پهلو به پهلوی چراغ‌سازی و سماورسازی‌ها بود. سماور‌های ورشویی نیکولا، سماور‌های عالی‌نسب هم در آن اتاق تاریک کم نبود و چراغ‌های سه‌فتیلگی و پنج‌فتیلگی؛ والور‌ها و آلادین‌ها و چراغ‌رکابی‌ها... 

آقام که رفت، انگار پیشه‌اش را هم با خودش برد. از همان سال‌های میانی دهه ۶۰، سروکله کاسه‌و‌بشقاب‌های ملامین و دیگ‌های روحی، پیدا شد. دیگر کی حوصله داشت دیگ و پایه سنگین مسی را بالا و پایین کند. مسگری‌های پر سروصدا، آرام و بی‌سروصدا، از محله‌ها گم شدند. مغازه‌های پنجراه هم از مس‌فروشی‌ها خالی شد و سرای عزیر‌اله‌اف، افتاد دست لباس‌فروش‌ها. برای سال‌ها، مسگری، خاطره دودگرفته شهر بود که داشت از ذهن‌ها می‌رفت. 

کی چیزی از کوره‌های مس‌تابی می‌دانست و کی دود نِشادُر و پنبه‌های سفیدگری یادش بود؟ کی تیزاب می‌دید و کی بلد بود گِل‌بَرّه درست کند؟ کِی گذرم به محله رسالت‌۱۲۰ افتاد، یادم نیست؛ فقط می‌دانم یک‌وقتی چشم باز کردم و دیدم انگار برگشته‌ام به مغازه دودگرفته آقام؛ به مغازه‌های مس‌فروشی پنجراه؛ انگار دارم اتاق تاریک سرای عزیز‌اله‌اف را تماشا می‌کنم که پر است از مس‌های میراثی و سماور‌های ورشویی نیکولا. 

کِی مسگری‌ها و چراغ‌سازی‌ها از محله‌های شهر بار بستند و همه‌شان رفتند و جایی در محله رسالت‌۱۲۰، برای خودشان دست و پا کردند؟ کِی این محله حاشیه‌ای در حاشیه جاده سیمان شد راسته مسگر‌ها و سماورسازی‌ها؟ چطور پیشه‌ای باستانی، خودش را از فراز و فرود‌های روزگار عبور داد و دوباره پیشه‌ای پررونق شد؟ کی می‌داند؟ فقط کاش آقام بود؛ کاش مس‌فروش‌های پنجراه و کاسب‌های سرای عزیز‌اله‌اف بودند و می‌دیدند که کسب رو به کسادی‌شان، حالا چطور جان گرفته و دنیایی برای خودش درست کرده دیدنی.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->