ناصر شکرایی‌راد آهنگساز درگذشت + بیوگرافی (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) بسیاری از سکانس‌های فیلم هفت بهارنارنج به زندگی واقعی علی نصیریان نزدیک است بهروز شعیبی دبیر چهل و دومین جشنواره فیلم کوتاه تهران شد جبلی: صداوسیما آماده تولید «پایتخت ۸» است آغاز ثبت‌نام دریافت بن خرید کتاب از نمایشگاه کتاب تهران، برای سازمان‌ها و نهاد‌ها اکران فیلم «باد در کشتزار‌های نیشکر» در سینماهای هنر و تجربه آمار فروش سینما‌های خراسان‌رضوی در هفته گذشته (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) نعیمه نظام‌دوست با فیلم «هرچی تو بگی» در راه سینما + پوستر آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر در مشهد طی هفته گذشته (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) وقتی تئاتر آیینه رنج می‌شود | روایتی از واقعیت در نمایش زهرماری که این روز‌ها روی صحنه تماشاخانه مایان مشهد است کیانو ریوز و ساندرا بولاک در یک فیلم مهیج هم‌بازی می‌شوند اکران آنلاین «سه جلد» با بازی باران کوثری گزارشی از نمایشگاه آثار استادان پیشکسوت هنرهای تجسمی در نگارخانه میرک مشهد آغاز داوری مرحله نخست جوایز ایسفا نقش آفرینی زوج مشهور اسپانیایی در فیلم پناهگاه خاطره نگاری یک قرار دوستانه | درباره کتاب «قرار با خورشید: روایت هایی از مواجهه با امام رضا(ع)» اولین جزئیات «اجل معلق» اعلام شد | رضا عطاران در سریالی کُمدی حضور هنرمندان تاجیکستانی در جشنواره‌های فجر ۱۴۰۴ انتشار فراخوان بخش عکس جشنواره پنج ساخت سریال مستند «احمد» به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)
سرخط خبرها

حکایت انتقاد در روزگاران قدیم

  • کد خبر: ۲۴۶۳۴۷
  • ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۲
حکایت انتقاد در روزگاران قدیم
روزی همسر مرد تنبل که از تنبلی‌های تئوریک و عملی آن تن لش به تنگ آمده بود، تصمیم گرفت با بهره گیری از آموزه‌های روان شناسی مدرن و با استفاده از روش غیرمستقیم، وی را متنبه نماید.

در روزگاران قدیم مرد تن لشی زندگی می‌کرد که از معضل تنبلی سیستماتیک دیگران را می‌رنجاندو نه تنها در عمل تن لش بود و در همه کار تنبلی می‌ورزید، بلکه همواره در تلاش بود تا مبانی تنبلی را نیز برای اطرافیان تئوریزه کند و برای تنبلی‌های خود دلایل به ظاهر منطقی بتراشد.

برای مثال وقتی همسر وی از وی می‌خواست کفش‌های خود را تمیز کند که جلو در و همسایه آبرویشان نرود، مرد تنبل می‌گفت: در کوچه و خیابان خاک و گل فراوان است و اگر کفشم را تمیز کنم باز دو روز دیگر کثیف می‌شود، پس چرا خود را اسکل کنم و کفش خود را تمیز نمایم، یا وقتی همسر وی از وی می‌خواست صبح که از خواب برمی خیزد جای خود را جمع نماید، مرد تنبل می‌گفت: دوباره شب می‌شود و باید جای خود را پهن کنم، پس چه کاری است که صبح آن را جمع نمایم؛ و در پاسخ تمام انتقاد‌هایی که به تنبلی‌های وی می‌شد، از این دست تئوری بافی‌های تنبلانه و تن پرورانه تحویل می‌داد.

روزی همسر مرد تنبل که از تنبلی‌های تئوریک و عملی آن تن لش به تنگ آمده بود، تصمیم گرفت با بهره گیری از آموزه‌های روان شناسی مدرن و با استفاده از روش غیرمستقیم، وی را متنبه نماید. در نتیجه یک روز برای شام چیزی نپخت و وقتی مرد تنبل خسته از کار روزانه به منزل بازگشت و از همسر خود پرسید: عیال شام چی داریم؟ همسر وی گفت: شام چیزی نداریم. مرد تنبل گفت: وا. من گشنه ام و غذا می‌خواهم.

همسر مرد تنبل گفت: چه فایده؟ اگر الان غذا بخوریم باز فردا صبح گرسنه مان می‌شود، پس چه کاری است که هرروز خودمان را به زحمت بیندازیم تا شام درست کنیم؟ اما از آنجا که هنوز دوره و زمانه جدید فرانرسیده بود که آموزه‌های مدرن چیز شده باشند و زن‌ها بتوانند از مرد‌ها انتقاد کنند، مرد تنبل که علاوه بر تنبلی دست بزن هم داشت، چوب را برداشت و همسر خود را با آن کتک سفتی زد و به بیرون از منزل رفت و یک پیتزای قارچ و گوشت برای خود سفارش داد و به تنهایی خورد و برای همسرش کوفت هم نگرفت و به خانه بازگشت. همسر وی نیز تا پایان عمر انتقاد نکرد و به خوبی و خوشی در کنار همسر تنبل و تن لش و وحشی خود زندگی کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->