مشخصات کامیون‌داران مشهدی که در سانحه بندرعباس جان خود را از دست دادند + جزئیات و فیلم ماما، مدافع خط مقدم سلامت مادر و نوزاد  راز‌های پنهان تاثیر خوراکی‌های ترش بر سلامتی پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) | مشهد از چهارشنبه خنک می‌شود بانوی جوان مرگ مغزی مشهدی جان ۶ بیمار را نجات داد (۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) تسویه‌حساب خانوادگی در کف خیابان در مشهد زمان پرداخت حقوق اردیبهشت‌ ۱۴۰۴ مستمری‌بگیران و بازنشستگان تأمین‌اجتماعی مشخص شد؟ | باز هم تأخیر در پرداخت حقوق طرح سازمان پژوهش برای ساماندهی برنامه‌های درسی تصویب شد مقررات ثبت‌نام دانش‌آموزان در سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰۵ به زودی اعلام می‌شود ممنوعیت حمل آب زمزم برای زائران حج ۱۴۰۴ ۷۰ درصد کیسه‌های خون فیلتردار شده‌اند آغاز فرایند توزیع واکسن پنج‌گانه ایرانی در کشور از امروز (۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) رگبار و رعدوبرق در شمال غرب و گردوخاک در جنوب و تهران و البرز (۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) روغن گل مغربی چه فوایدی دارد؟ باور‌های غلط درباره ویتامین‌ها و مکمل‌ها ارتباط بی‌اختیاری ادرار در زنان با خطر بیماری قلبی سه عادت مضر برای سلامت در دهه چهارم زندگی جزئیات و نحوه دریافت وام ۵۰ میلیون تومانی بازنشستگان و مستمری‌بگیران تأمین‌اجتماعی + شرایط و مدارک لازم خراسان رضوی، رتبه دوم جرائم سایبری در کشور | پیگیری‌های پلیس فتا برای دستگیری ادمین یک کانال تلگرامی هتاک ادامه دارد انهدام یک باند خطرناک در شمال مشهد: نوجوانان ۱۶ و ۱۷ ساله عامل ۳۰ گوشی‌قاپی سریالی با خشونت! نقشه زن خیانتکار برای قتل شوهر پولدار برملا شد | دستگیری قاتل سنگدل و همدستش آمار خودکشی در ایران بازتاب بحران‌های اجتماعی و فرهنگی است دو قاتل راهی بیمارستان روانی شدند مدارس کدام شهر‌های خوزستان فردا (دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) تعطیل است؟ بخشش قاتل دختر جوان پای چوبه دار به حرمت امام رضا(ع) اعترافات قاتل بی‌رحم که دانشجوی هنر بود !
سرخط خبرها

شوق داشتن جوجه اردک زشت

  • کد خبر: ۲۳۲۷۰۳
  • ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۵
شوق داشتن جوجه اردک زشت
از تاکسی که پیاده شدم مثل فشنگ پریدم بیرون و خودم را انداختم توی حیاط خانه برادرم. خودم را به سمانه و سمیرا رساندم و آن ها را از این موضوع مسرت بخش باخبر کردم.

 راننده تاکسی نوچ کرد و زیر لب با خودش غری زد. من اما قند توی دلم آب می شد. دوباره راننده اخمی کرد و از توی آینه نگاهی غضبناک به من انداخت. باز هم من بودم و کتابی که توی دستم گرفته بودم و با اشتیاق نگاهش می کردم. اصلا نمی فهمیدم علت این نوچ نوچش برای چیست؟ بار سوم گفت دخترجان چرا صندلی را هل می دهی؟ نشستم سرجایم و سرم را گرم کردم. توی عالم بچگی با پایم صندلی راننده را هُل می دادم از بس که دلم می خواست زودتر برسم و کادوی خانم معلم را نشان دخترهای برادرم بدهم و با غرور بگویم جایزه گرفتم.

از تاکسی که پیاده شدم مثل فشنگ پریدم بیرون و خودم را انداختم توی حیاط خانه برادرم. خودم را به سمانه و سمیرا رساندم و آن ها را از این موضوع مسرت بخش باخبر کردم.

بالاخره خطم آن قدری خوب شد که خانم معلم به جای کشیدن خط پررنگ روی دفتر مشقم طوری که کاغذ پاره شود! یک دفعه آخر کلاس اسمم را صدا زد. من جلو چشمان چهل دانش آموز رفتم پای تخته و جایزه گرفتم.

هر بار که مشقم را خط می زد می گفت مگر می شود یک نفر این قدر بدخط باشد؟ برو از فلانی یاد بگیر. کنار دست آن دوستت بنشین ببین چطوری می نویسد. تو چرا این قدر بدخطی؟ چرا توی هر سطر دفترت فقط سه کلمه جا می شود؟ چرا این قدر بزرگ می نویسی؟ راستش جواب این همه سؤال را خودم هم نمی دانستم. انگاردوست داشتم فکر کنم چهارصفحه مشق نوشته ام. هر چند تعداد کلماتش به بیست عدد هم نرسد.

اما بالاخره از خر شیطان پیاده شدم. آن قدر در خانه برایم خط و نشان کشیدند، آن قدر در باغ سبز نشانم دادند که کوتاه آمدم و قصد کردم رویه ام را تغییر دهم. مانند آن هم کلاسی ام که بالاخره یک بار نمره ۱۰ از ریاضی گرفت و همه بچه های کلاس برایش کف زدند. من هم دلم خواست تغییر کنم. آن جایزه جواب تغییرم بود و چقدر آن تشویق لذت بخش. تا سال ها وقتی انیمیشن «جوجه اردک زشت» را نگاه می کردم باز هم با افتخار به اطرافیان می گفتم این کارتن را که می بینید من کتابش را جایزه گرفته ام.

آن کتاب «جوجه اردک زشت» هنوز هم که هنوز است برایم نماد یک جایزه بزرگ است. در تمام این سال ها جوایز زیادی گرفته ام اما آن کتاب و آن تشویق برایم چیز دیگری بود و هست.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->