ترامپ توافق با ایران را ساده توصیف کرد تکذیب تغییر فرمانده کل سپاه (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) نتانیاهو علیه انصارالله یمن و حماس رجزخوانی کرد تحولات منطقه محور دیدار امیر قطر با رئیس امارات انتخابات شورا‌ها ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۵ برگزار خواهد شد حماس از یمن به دلیل حملات ارتش این کشور به عمق اراضی اشغالی تشکر کرد پرواز جنگنده‌های ترکیه در نزدیکی محل حمله هوایی اسرائیل به کاخ ریاست جمهوری سوریه جزئیات سفر عراقچی به پاکستان اعلام شد یحیی سریع: با موشک هایپرسونیک فرودگاه بن‌گوریون را هدف قرار دادیم + ویدئو فرمانده‌ کل سپاه: آشکارا دربرابر حریف در میدان می‌ایستیم پوتین: عملیات در اوکراین، بدون تسلیحات اتمی هم تکمیل می‌شود بازداشت ۷ ایرانی به ظن جرائم تروریستی در لندن سفر قریب‌الوقوع شی جین‌پینگ به مسکو رئیس‌جمهور در آیین تجلیل از معلمان نمونه کشور شرکت کرد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) رئیس امور سیاست خارجی و بین‌الملل دفتر رئیس‌جمهور منصوب شد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) معاون حقوق عامه و پیشگیری از وقوع جرم دادستانی کل کشور منصوب شد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) کیم جونگ اون: انقلاب دوم زرهی در راه است قالیباف در همایش بین‌المللی علوم انسانی اسلامی: پیروزی انقلاب اسلامی امر ملی را احیا کرد و مردم را به مرکز ثقل اداره کشور آورد رهبر معظم انقلاب اسلامی: حج تنها فریضه‌ای است که شکل و ظاهر و ترکیب آن صد در صد سیاسی است + ویدئو (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) خانواده‌های اسرای صهیونیست خواستار سرنگونی کابینه نتانیاهو شدند (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) مخالفت اوکراین با آتش بس یک تهدید مستقیم برای مهمانان خارجی مسکو است رژیم صهیونیستی آماده عملیات گسترده در نوار غزه (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) رژیم صهیونیستی در تدارک حمله گسترده به سوریه واکنش برلین به دخالت مقامات آمریکایی در سیاست داخلی آلمان لغو سفر نتانیاهو به جمهوری آذربایجان پاسخ رهبر معظم انقلاب به سؤالی درباره پوشیدن لباس آمریکایی رژیم صهیونیستی به یک خودرو در جنوب لبنان حمله پهپادی کرد (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) ۲ نظامی صهیونیست در رفح کشته شدند (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

سخنرانی انتخاباتی، در مهمانی خانوادگی

  • کد خبر: ۲۱۴۱۱۶
  • ۰۸ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۷:۲۵
سخنرانی انتخاباتی، در مهمانی خانوادگی
مامان گفت: امشب که همه خونه بابابزرگت شام دعوتیم فرصت خوبیه که بیای و از کاندیدا شدنت بگی.
مهدی محمدی
خبرنگار مهدی محمدی

مامان گفت: امشب که همه خونه بابابزرگت شام دعوتیم فرصت خوبیه که بیای و از کاندیدا شدنت بگی. خودت می‌دونی خانواده پدری من چقدر روشن و منطقی هستن. می‌تونی اونجا برنامه‌های خودتو برای بقیه هم توضیح بدی. می‌دونی اگه پنج نفرشون هر کدوم به پنج نفر دیگه بگن به تو رأی بدن میشن بیست وپنج نفر و اون بیست وپنج نفر هم هر کدوم به پنج نفر دیگه بگن و این زنجیره ادامه پیدا کنه، چند هزار رأی نصیبت میشه.

پیشنهاد مامان عالی بود. خانه بابابزرگ همه آمده بودند. در اولین فرصت مامان همانجا همان طور که برایم اسپند دود کرده بود و داشت دورسرم می‌چرخاند، گفت: بزنم به تخته پسر دسته گلم کاندیدای مجلس شده و قراره به کوری چشم هر چی حسوده سال دیگه این وقت تو مجلس باشه.

همه با خوشحالی برایم کف زدند. مامان گفت: خوب حالا پسرم خلاصه و مفید بگو برنامه هات چیه؟

گفتم: چیزی که در درجه اول باید سرلوحه کارم قرار بدم اینه که تلاش کنم شایسته سالاری رو جایگزین قوم وخویش سالاری کنم!

پسردایی ام با ناراحتی داد زد: واقعا که! الان که داری میری مجلس و بعد یه عمر می‌تونی دست من رو هم یه جای خوب بند کنی می‌گی می‌خوای شایسته سالاری رو به جای قوم و خویش سالاری سرلوحه قرار بدی. اصلا تقصیر من بود. هر وقت اومدم خونه تون از باغمون برات سیب می‌آوردم، می‌گفتم: عیب نداره، قوم و خویشه، بذار گاز بزنه، بخوره، کیف کنه! کاش منم به جای قوم و خویش سالاری همون شایسته سالاری که میگی رو سرلوحه قرار می‌دادم. چون اگه من هم سیب‌ها رو می‌دادم به لبنیاتی سر کوچه مون حداقل یک قالب پنیر و چندکیلو شیر نصیبم می‌شد!

مامانم وقتی ناراحتی پسردایی را دید بحث را عوض کرد و به من گفت: مرغ کیلویی ۸۰، ۹۰ هزار تومن شده پسرم. واسه این چه برنامه‌ای داری؟

گفتم: دقیقا. مرغ که تا همین چند وقت پیش ۵۰، ۶۰ هزار تومن بود الان هم باید دوباره برگرده به همون قیمت!

دو تا پسرخاله هام که مرغ فروشی داشتند ناراحت شدند. پسرخاله بزرگم گفت: مگه ما پت و متیم مرغی که کیلویی ۷۰ هزار تومن بیشتر برامون درمیاد رو بفروشیم کیلویی ۶۰ هزار تومن.

مامانم دوباره بحث را عوض کرد و گفت: پسرم از برنامه‌های خودت برای اشتغال بگو.

گفتم: در این مورد باید به سمتی بریم که هیچ آدم بیکاری تو خونه نباشه و همه سرکار باشند.

این بار شوهر خاله ناراحت شد و گفت: یعنی می‌خوای یک کاری کنی تا حتی من که سه ماهه دیسک کمر دارم و افتادم گوشه خونه و یک دست شویی هم به زحمت میرم، مجبور شم به زحمت و بدبختی برم سر کار. واقعا که دستت درد نکنه. این بار خودم بحث را عوض کردم و گفتم: باید به شعار تنها اکتفا نکرد و به تغذیه مردم توجه کرد.

این بار بابابزرگم که تا آن لحظه ساکت بود گفت: پس تو هم حرف نزن تا سفره رو بیارن و شام بخوریم. چون به قول خودت تغذیه مردم بیش از هر چیز دیگه‌ای در اولویته. یاد حرف مامانم افتادم که درباره خانواده خودش گفته بود: اونا همه شون منطقی هستند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->