بررسی قیمت امروز خودرو‌های خارجی (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) | تیگو ۸ پرو ۳ میلیارد و ۳۳۵ میلیون تومان آرامش در بازار امروز خودرو‌های داخلی (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) مشکل توقف عرضه آرد رفع شد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) فروش فوری یکی از محصولات ایران‌خودرو از روز سه‌شنبه (۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) + لینک ثبت‌نام ابلاغ مصوبه واردات خودرو‌های نو و کارکرده به گمرکات + سند رئیس‌کل بانک مرکزی: آغاز آزمایشی اصلاح نظام بانکی از فروردین ۱۴۰۴ افت فشار فروش در بورس | گزارش وضعیت بازار سهام (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) ریزش بورس ۹۹ در ۱۴۰۴ تکرار می‌شود؟ طلا در مشهد گرمی چند؟ (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) قیمت امروز ارز، طلا، سکه و بیت کوین (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) | دلار ۸۶ هزار و ۲۵۰ تومان بهره‌برداری از یک نیروگاه خورشیدی در گناباد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) آشنایی با قدیمی‌ترین دستور‌پخت‌های جهان محدودیت‌های فروش برای خودرو‌های وارداتی برداشته شد گذر قیمت طلا از کف | سکه برای بازگشت به مدار صعود خیز برداشته است؟ (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) کارمندان می‌توانند از مرخصی استعلاجی ساعتی استفاده کنند قیمت مرغ منجمد تعیین شد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) قیمت طلای جهانی امروز (یکشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) اعلام شد وزارت نیرو تعرفه‌های جدید آب در سال ۱۴۰۴ را اعلام کرد انبار متخلف در شهرستان مشهد پلمب شد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) قیمت جدید کارخانه‌ای محصولات سایپا اعلام شد (اردیبهشت ۱۴۰۴) قیمت امروز میوه و صیفی‌جات در مشهد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) | کاهو و کلم کیلویی چند است؟ افزایش مزد کارگران در ۷ سال اخیر، کمتر از تورم بوده است فروش فوری سایپا از فردا (دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) آغاز می‌شود + شرایط مهلت استفاده از اعتبار کالابرگ مرحله دوم، تا پایان خرداد ۱۴۰۴ است | مرحله سوم کالابرگ هم واریز می‌شود؟ جزئیات پرداخت وام مشاغل خانگی اعلام شد + مبلغ وام پیش بینی قیمت ارز و دلار (یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) پیش بینی قیمت طلا و سکه (یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) تصمیم نهایی شورای رقابت: خودروهای وارداتی از دستورالعمل تنظیم بازار مستثنا شدند پیش بینی بورس (یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

چگونه به روش حرفه‌ای طلا بخریم؟

  • کد خبر: ۱۸۹۹۰۸
  • ۲۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۲
چگونه به روش حرفه‌ای طلا بخریم؟
به همسرم گفتم: این دفعه می‌خوام برای تولدت طلا بگیرم. خندید و گفت: تو از بس برای من طلا نگرفتی، یادت رفته طلا چی هست؟
مهدی محمدی
نویسنده مهدی محمدی

به همسرم گفتم: این دفعه می‌خوام برای تولدت طلا بگیرم.

خندید و گفت: تو از بس برای من طلا نگرفتی، یادت رفته طلا چی هست؟

از این حرفش ناراحت شدم و برای اینکه ثابت کنم به صورت حرفه‌ای می‌توانم طلا بخرم، خودم را در کمترین زمان ممکن به نزدیک‌ترین طلا فروشی سر کوچه رساندم. سرم را به شیشه چسباندم و به فروشنده مغازه اشاره کردم تا در را برایم باز کند.

همان طور که طلا‌ها را نگاه می‌کردم، گفتم: این گردالو‌ها چنده؟

تا گفتم گردالو، چشمش گرد شد و گفت: گردالوها؟

گفتم: بابا منظورم همین دایره زردهاست.

نفس عمیقی کشید و گفت: عزیزم، دایره چیه؟ اون‌ها النگو هستن.

گفتم: یعنی همه این دایره‌ها اسمشون النگوست؟

با سرش تأیید کرد و گفت: بله. همه این دایره‌ها النگو هستند. اگر برای همسرتون می‌خواین هدیه بخرین، یک مدل انتخاب کنین تا من وزن کنم. اگه اندازه یا مطابق میلیشون نبود، دوباره بیاین تا عوض کنم.

به یکی از طلا‌ها اشاره کردم و گفتم: این النگو رو می‌خوام، ولی به احتمال خیلی زیاد برای دست خانمم کوچیک باشه.

جواب داد: اون برای دست همه خانم‌ها کوچیکه.

خندیدم و گفتم: اگه برای دست همه کوچیکه، چرا این همه النگوی کوچیک رو آوردین مغازه بفروشین؟

گفت: واسه اینکه اون‌ها النگو نیستن، اسمشون حلقه‌اس.

شما که گفتین این دایره‌ها همشون اسمشون النگوست.

مغازه دار گفت: من از شما معذرت می‌خوام. اون دایره بزرگای طلایی رنگ النگو هستن. اون دایره کوچیکا هم حلقه و انگشتر.

گفتم: پس اون دایره بزرگ‌های سفید چی ان؟

اون‌ها هم النگو هستن، ولی طلای سفیدن.

گفتم: ببخشین این قدر سؤال می‌پرسم. اون دایره خیلی بزرگه که فقط یک دونه دارین و این قدر می‌درخشه چیه؟

اون دیگه مهتابی مغازه مونه.

عه. مگه مهتابی یک خط مستقیم نیست.

گفت: آره هست. ولی این مدلی و گردش هم هست. شما مهتابی می‌خوای هدیه ببری؟

گفتم: نه، مهتابی لازم ندارم. از همین النگو‌ها یک دونه خوشگلشو خودتون بدین. راستی النگو‌ها کیلویی چنده، انگشتر‌ها کیلویی چنده؟

فرق نمی‌کنه، همه طلا‌ها چه النگو، چه انگشتر، یک قیمت دارن. ضمن اینکه گرمی باید حساب بشن و اجرت و مالیات هم اضافه می‌شه.

یکی انتخاب کردم و گفتم: این خوبه. همینو لطفا حساب کنین.

وقتی توی ماشین حساب قیمت را محاسبه کرد و به من اعلام کرد، گفتم: حالا من برم بیرون یک دوری بزنم، برمی‎گردم.

همان طور که داشتم از مغازه بیرون می‌رفتم، سرم را برگرداندم و گفتم: راستی اگر دوست دارین شما م با من بیایین بریم یک دوری بزنیم.

فروشنده گفت: «شما راحت باشین. من قبلا دورامو زدم» و با اینکه ساعت هنوز ۷ شب نشده بود، برق‌ها را خاموش کرد و آماده شد برای تعطیل کردن مغازه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->