برنامه‌های تلویزیون، ویژه سی‌و‌ششمین نمایشگاه کتاب تهران آغاز ثبت‌نام اصحاب رسانه برای حضور در هجدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت فیلم کوتاه «شباهت» در راه جشنواره یوآلیتی ترکیه فیلم «دنیای ژوراسیک: قلمرو» اسپیلبرگ، پرهزینه‌ترین اثر تاریخ سینما رونمایی از آلبوم موسیقی لحظه‌ای کوتاه صحبت‌های پژمان بازغی درباره نقش‌آفرینی‌اش در سریال یزدان حرم مقصد اول است | درباره علیرضا مسعودی، مشهور به علی مشهدی، سینماگر و داور چهارمین جشنواره رسانه‌ای امام رضا (ع) جزئیات ایجاد نئوبانک ویژه اصحاب فرهنگ و هنر «رستن»؛ بازنمایی طبیعت با نگاهی هنرمندانه | گزارشی از نمایشگاه گروهی نقاشی هنرمندان حوزه هنری در نگارخانه اشراق مشهد فرصتی برای نشر معارف رضوی | نظر هنرمندان درباره اجرای تئاتر خیابانی در حرم امام رضا (ع) آموزش داستان نویسی | صحبت‌های بی آغاز (بخش اول) آموزش داستان نویسی | تداوم حافظه (بخش دهم) ریشه یابی تاریخ حماسه ملی ایرانیان | مرور کتاب «از شاهنامه تا خداینامه»، اثر جلال خالقی مطلق مستند میراث باد، اثر فیلم‌ساز مشهدی، در راه جشنواره کوهستان آمریکا فصل سوم سریال بازی مرکب در راه است صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ مجموعه داستان سیاه‌چاله منتشر شد
سرخط خبرها

صلح است میان کفر و اسلام ...

  • کد خبر: ۱۸۰۹۶۵
  • ۰۴ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۸
صلح است میان کفر و اسلام ...
ما که در مطبوعات می‌نگاریم و به نوعی روزنامه نگار محسوب می‌شویم اگر رفتیم  و مثل آن مرحوم خاشقچی ابوی گرامی تان یکهو هوس کرد رنده مان کند چه؟
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

‌می‌گویم نقره جانم تصدقت گردم
به به ... دیدید فتوی مرسوله را؟ دیدید بالاخره سفیرکبیر امورات خارجه مان با شازده سعودی نشستند سنگ هاشان را وا کندند؟ می‌گویم نقره خانم این اتفاقی است که درست در همین ایام فوتوی یادگار جناب سفیرکبیر و شازده، آقاجانتان کاغذ بفرستد بگوید بیا عمارت وکیل آبادتان تکلیف صبیه ما را مشخص کنید اتفاقی است؟ یعنی حقیقتا نرم شده اند؟ از این کاغذ پراکنی هامان بویی برده اند؟ خانم جان شما یک خط و خبری بگیرید بفرمایید ما چه کنیم؟ برویم عمارت به آستان بوسی یا خیر؟

می‌گویم ما که در مطبوعات می‌نگاریم و به نوعی روزنامه نگار محسوب می‌شویم اگر رفتیم  و مثل آن مرحوم خاشقچی ابوی گرامی تان یکهو هوس کرد رنده مان کند چه؟ ما که برای وصال شما تا آخر جهان هم باشد می‌رویم و تاوان هرچه باشد می‌دهیم لکن بیخود و بی جهت یک تلواسه‌ای به جانمان افتاده مثل چی ... تازه دلمان خوش شده بود که سفیرکبیر با شازده نشسته است و از بغل آمریکای جهانخوار خزیده توی بغل ایران عزیزمان و قرار است برای رعیت در باب فروش نفت و دلار و قیمت مسکن و خودرو و تحریم‌ها فرجی حاصل شود. لکن با این کاغذ واصله بد به دلمان راه افتاده. حالا نه که بترسیم، فقط می‌گوییم‌ای کاش در نامه اشاره‌ای کرده بودند که نقل مجلس چیست و قرار است در چه باب گپ بزنیم.

عجالتا ما که خواهان شماییم در این شکی نیست و هرچه شرط وشروط کنند به دیده منت می‌پذیریم. حکایت عشق سوای سیاست است و البت که در هر دو، دو دوتا چهارتا نمی‌شود. در هر دو باید گاهی چشم بست و دید را نادید کرد. در هر دو باید از بعضی خواسته‌ها کوتاه آمد و از بعضی نواقص چشم پوشید. زندگی هم همین است جانانم.

ما می‌رویم و گپمان را می‌زنیم و برای وصال به شما هرچه باشد روی چشممان می‌گذاریم، ان شاءا... الرحمن که وصال صورت گیرد و ما در کنار شما بقیه عمر را در آرامش و صلح و صفا زندگی کنیم و خداوند متعال اولاد صحیح و سالم نصیبمان کند و چراغ دلمان باشند پدرسوخته‌ها ... به محض وصول کاغذ جوری که آقاجان بو نبرد، خط و خبری بگیرید کاغذ بنویسید شرح ما وقع کنید که با ذهنی مرتب و منظم خدمتشان مشرف شویم و کلیات ابوالبقا نبافیم. زیاده عرضی نیست. بوسه به پیوست است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->