مرگ ۷ مادر براثر سقط جنین طی سال ۱۴۰۳ سیگار با رگ‌های بدنتان چه می‌کند؟ اهدای عضو بیمار مرگ مغزی در مشهد به ۴ بیمار زندگی دوباره بخشید (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (یکشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) | تداوم روند افزایش دما و احتمال بارش تگرگ در نواحی مستعد ماراتن شکستن ترافیک برای رسیدن به حوزه کنکور قول مساعد تأمین اجتماعی برای اجرای مرحله‌ی دوم متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان دردسر‌های همسایگی با مدرسه | گلایه‌های شهروندان مشهدی از فعالیت مدارس در نزدیکی منازل آنها مشهد، شهر دوستدار سالمند می‌شود تداوم بارش در غرب، مرکز و شمال کشور (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) پشت پرده درمان‌های تزریقی مفصلی دست بند پلیس مشهد بر دست ساکن خانه مرموز روند نگران‌کننده چاقی در کودکان و نوجوانان هشدار درباره آمپول مونجارو | داروی لاغری تقلبی علت بیماری کبد چرب سبک زندگی نیست سهم ۵۵ درصدی سزارین از زایمان‌ها در کشور با رأی قضات دادگاه کیفری، عاملان قتل زن مسافر محکوم شدند | حبس و چوبه دار در انتظار ۲ برادر راز جنایت در شهر گلبهار خراسان رضوی فاش شد | همسرکشی با گرز به خاطر تحقیر و سند ۱۰ میلیاردی آتش‌سوزی مهیب در نظرآباد کرج مهار شد + فیلم (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) طوفان برق مناطق استان البرز را قطع کرد (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) آماده باش پایگاه‌های امداد و نجات تهران و البرز در پی زلزله کرج (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) مدارس کدام شهر‌های خوزستان فردا (یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) تعطیل است؟ هجوم طوفان تندری به تهران + فیلم (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) هویت ۱۰ جان‌باخته دیگر حادثه انفجار بندر رجایی مشخص شد + اسامی زلزله نسبتا شدید کرج را لرزاند (۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) آزادسازی ۴ هکتار از اراضی کشاورزی در مشهد (۱۳ اردیبهشت ۱۴٠۴) افزایش نگران کننده گردن درد در کشور
سرخط خبرها

عجب هوایی! جان می‌دهد برای زندگی

  • کد خبر: ۱۶۸۶۹۷
  • ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۱
عجب هوایی! جان می‌دهد برای زندگی
شبنم کرمی - روزنامه نگار
شبنم کرمی
نویسنده شبنم کرمی

اواخر بهار و بارش نرم نرمک باران و نفحاتی باقی مانده از اردیبهشتی که هوا، چون بهشت بود. لحظه‌ای ایستادم، صورتم را به سمت آسمان گرفتم و اجازه دادم چند قطره از این باران را لمس کند. نفس عمیقی کشیدم تا ذخیره‌ای از هوای بهشتی را در ریه هایم برای چند ثانیه حفظ کنم و با عجله وارد اداره شدم. هُرم هوای گرم و مانده توی صورتم خورد و حال خوش بهاری را که امسال به دلیل خشک سالی بیش از پیش، به ندرت تجربه اش کرده بودم، دگرگون کرد. خسته و دل مرده پشت سیستم نشستم و روزمرگی ام را شروع کردم.

یک روز دیگر از تقویم رومیزی ام را ورق زدم و با حسرت به قطره‌های باران روی شیشه پنجره نیم نگاهی انداختم و ناخودآگاه دست به گوشی شدم: «عجب هوایی! جان می‌دهد برای قدم زدن زیر باران و بعدش یک لیوان چای آتشی.» بیرون رفتمان باشد برای فردا. کار‌ها همه انجام شدند، اما فردا... خدا رحمت کند مادرجان را، همیشه می‌گفت: «می دانی چرا می‌گویند کار امروز را به فردا وانگذار؟ چون اگر امروز دلت قدم زدن زیر باران می‌خواهد، باید به حرفش گوش کنی و خودت را به باران امروز بسپاری که اگر فردا هم باران ببارد، باران فرداست، نه امروز. درست مثل لحظه لحظه زندگی. پس از زندگی در هر لحظه آن لذت ببر.»

این روز‌ها آن قدر روزمرگی و تکرار در زندگی هامان موج می‌زند که گاهی از درک اینکه امروز روز جدیدی است یا ادامه همان دیروز است، درمانده می‌شویم و ذهنمان معلق می‌ماند. خیلی وقت‌ها بی سلامی از کنار دیگران می‌گذریم، زیرا از بس ماشینی زندگی می‌کنیم، نمی‌توانیم به یاد بیاوریم دیروز بود که در همین مکان و زمان با هم احوالپرسی کردیم یا امروز. پسرم می‌گفت: «دوست دارم زودتر نیم ساعت دیگر شود تا کارتونم را ببینم.»

دخترکم می‌خواست این هفته به آخر برسد تا امتحاناتش تمام شوند. دوستی می‌گفت: «دعا کن این ماه زودتر بگذرد و حقوق‌ها واریز شود» و مدام در انتظار رسیدن پایان ساعت کاری ساعتش را نگاه می‌کرد. خانم همسایه می‌گفت: «به امید خدا محرم و صفر که بگذرد، عروسی دخترم برپا می‌شود.» همکاری می‌گفت: «این ماه که تمام شود، رژیم می‌گیرم.» یکی دیگر می‌گفت: «خدا کند زودتر تابستان تمام شود تا از گرما خلاص شویم.»

آن یکی آرزویش پایان زمستان و سرما و یکی دیگر گذشتن از امسال و رسیدن به نوروز است که شاید سال جدید سال بهتری باشد. این ساعت‌ها و هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌ها همان عمر گران بهای ماست؛ همان دقایقی که از لذت هم صحبتی دوستان و نعمت سلامتی غافلیم. وای از آن روزی که هجوم مشکلات ما را به خود آورد و حسرت روز‌های پیشین که بی قدرش می‌کردیم و آرزوی گذرش را داشتیم، به دلمان بماند. در لحظه و حال زندگی کردن هنر بزرگی است که اغلب ما از آن بی بهره ایم. یا در گذشته یا در آینده سیر می‌کنیم و اکنونِ گران بهایی را که نعمت بی مانند خداوند است، به رایگان می‌بازیم تا در فردایی نه چندان دور به حسرتش آه بکشیم و بگوییم یادش به خیر! به خود بیاییم، پیش از آنکه خیلی زود دیر شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->