ترانزیت ۴.۲ میلیون تن کالا از مرز‌های خراسان رضوی در سال ۱۴۰۳ قیمت امروز میوه و تره بار در مشهد (۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) | کاهش ۴ هزار تومانی قیمت هندوانه رکود در بازار خودرو از ابتدای سال تاکنون | در صورت توافق قیمت خودرو چه تغییری خواهد کرد؟ راهبرد‌های توسعه صادرات خراسان رضوی صادرات پژمرده گل رز | دخالت دلال‌ها در بازار، صادرات گل رز از مشهد به ترکمنستان را ۴ میلیون شاخه کاهش داد قیمت طلای جهانی امروز (دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) اعلام شد کارشناس مسائل اقتصادی: در صورت توافق، قیمت دلار به ۶۰ هزار تومان بازمی‌گردد، اما پایدار نیست در دیدار معاون وزیر راه و شهرسازی و استاندار خراسان رضوی مطرح شد؛ مطالعات قطار برقی مشهد-تهران انجام شده است ایران خودرو گزارش داد | توقف تولید یک خودرو پر فروش در سال ۱۴۰۴ در سال ۱۴۰۴، عوارض خودرو‌های وارداتی ۲.۴ برابر شد؟ پیش‌بینی قیمت طلا و سکه فردا (دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) | ترمز طلا کشیده می‌شود؟ پیش‌بینی بورس فردا (دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) | منتظر صعود بازار باشیم؟ پیش‌بینی قیمت ارز و دلار فردا (دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) | روند خنثی ادامه دارد؟ هشدار به سهامداران عدالت؛ فریب پیامک‌های واریز سود را نخورید بیانیه سازمان حمایت درباره قیمت‌گذاری خودرو‌های وارداتی جزئیات حراج شمش طلا روز سه‌شنبه (۱۶ اردیبهشت‌ ۱۴۰۴) بررسی قیمت امروز خودرو‌های خارجی (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) | تیگو ۸ پرو ۳ میلیارد و ۳۳۵ میلیون تومان آرامش در بازار امروز خودرو‌های داخلی (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) مشکل توقف عرضه آرد رفع شد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) فروش فوری یکی از محصولات ایران‌خودرو از روز سه‌شنبه (۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) + لینک ثبت‌نام ابلاغ مصوبه واردات خودرو‌های نو و کارکرده به گمرکات + سند رئیس‌کل بانک مرکزی: آغاز آزمایشی اصلاح نظام بانکی از فروردین ۱۴۰۴ افت فشار فروش در بورس | گزارش وضعیت بازار سهام (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) ریزش بورس ۹۹ در ۱۴۰۴ تکرار می‌شود؟ طلا در مشهد گرمی چند؟ (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) قیمت امروز ارز، طلا، سکه و بیت کوین (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) | دلار ۸۶ هزار و ۲۵۰ تومان بهره‌برداری از یک نیروگاه خورشیدی در گناباد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) آشنایی با قدیمی‌ترین دستور‌پخت‌های جهان محدودیت‌های فروش برای خودرو‌های وارداتی برداشته شد
سرخط خبرها

روزی که هندوانه خریدیم!

  • کد خبر: ۱۶۲۸۷۵
  • ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۰:۴۵
روزی که هندوانه خریدیم!
میوه فروش گفت: این روز‌ها هندوانه ارزان‌ترین میوه است. الان مردم خیلی ریسک می‌کنند، زندگی شون رو می‌فروشند، میرن تو بورس سرمایه گذاری می‌کنن. بعد شما دو ساعته اومدی اینجا می‌ترسی یه هندوانه انتخاب کنی.
مهدی محمدی
نویسنده مهدی محمدی

فروشنده به بابا گفت: چه خبره آقا! دو ساعته داری می‌زنی تو سر هندوانه.

بابا گفت: تو سر شما که نمی‌زنم. دارم می‌زنم تو سر هندوانه، می‌خوام ببینم خوبه یا نه؟ مجانی که نمی‌خوام ببرم، بابتش می‌خوام پول بدم. می‌فهمی؟ پول.

میوه فروش گفت: این روز‌ها هندوانه ارزان‌ترین میوه است. الان مردم خیلی ریسک می‌کنند، زندگی شون رو می‌فروشند، میرن تو بورس سرمایه گذاری می‌کنن. بعد شما دو ساعته اومدی اینجا می‌ترسی یه هندوانه انتخاب کنی.

گفتم: اتفاقا بابای من هم خیلی ریسک پذیره، ۵۰۰ هزار تومان توی بورس سهام خریده.

بابا لبخند غرورآمیزی زد و گفت: البته این چیز‌ها گفتن نداره پسرم. ولی حالا که بحثش پیش اومد من نه ۵۰۰ هزار تومان که ۵۲۶ هزار تومان توی بورس سرمایه گذاری کردم.

میوه فروش گفت: واقعا؟! من یک توصیه اقتصادی بهت دارم. مواظب باش سهامت رو از بورس نکشی بیرون، بورس به اندازه کافی خودش بالا و پایین داره، شما این حجم هنگفت سرمایه رو بکشی بیرون، شوک بی سابقه به اقتصاد وارد میشه.

بابا که تمام تمرکزش روی هندوانه بود، دوباره زد تو سر هندوانه و به یک مشتری دیگر که کنارش ایستاده بود گفت: به نظر شما آقا این صدای طبل می‌ده.

او هم گفت: صدای پیانو و ویولن سل که نمی‌ده، احتمالا صدای طبل می‌ده.

یک مشتری دیگر هم به بابا گفت: کاش آدم‌ها موقع انتخاب همسر، همین دقتی رو داشتند که شما هنگام انتخاب هندوانه داشتید.

بعد از اینکه ده دوازده تا مشتری دیگر آمدند و چند قلم میوه خریدند و رفتند، بابا هم با خودش سر انتخاب یک هندوانه به توافق رسیــد و به خانـــه آمدیم.

وقتی هندوانه را به خانه بردیم به بابا گفتم: کارد بزنیم بخوریمش.

بابا گفـــت: کارد بخوره به شکمت. بگذار توی یخچال سرد بشه، بعد بخوریم.

یک دقیقه بعد از اینکه هندوانه را گذاشتم توی یخچال، داداش کوچکم گفت: فکر کنم الان دیگه کامل سرد شده باشه.

بابا گفت: حداقل سه ساعت باید توی یخچال باشه.

گفتم: تا الان ۲ ساعت و ۵۹ دقیقه اش گذشت.

رفتم ساعت را کوک کردم تا بعد از سه ساعت زنگ بزند.

مامان گفت: خوبه کسی نیست این صحنه‌ها رو ببینه وگرنه می‌گفتند این‌ها چه گرسنه‌هایی هستند دیگه.

گفتم: بابا! مگه هندوانه گرسنه رو هم سیر می‌کنه؟

بابا گفت: امشب آزمایش عملی انجام می‌دیم، به جای شام هندوانه می‌خوریم ببینیم سیر می‌شیم یا نه!

خلاصه بعد از گذشت سه ساعت، هندوانه شکافته شد.

هندوانه را که خوشبختانه قرمز درآمده بود، خوردیم و من و داداش کوچکم شروع کردیم به تراشیدن پوست هندوانه.

همان طور که داشتم می‌تراشیدم، گفتم: اگر گوسفند داشتیم، می‌شد با پوست هندوانه تغذیه اش کنیم.

مامان گفت: کدوم پوست؟ الان اگه گوسفندی هم می‌داشتیم شما پوستی نگذاشتید بدیم بدبخت بخوره! از بس تراشیدید از پوست هلو هم نازک‌تر شد.

بابا گفت: عیب نداره پوستش خاصیت داره.

مامان نفس عمیقی کشید و آمد پیش من و گفت: پسرم اگه دیگه با این پوست هندوانه کاری نداری بده ببرمش!

و بعد بدون اینکه منتظر جوابم بماند پوست را برداشت و انداخت توی سطل آشغال آشپزخانه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->