ها تصدق؛ چیزی نمونده از خدمتشون، میگه پالایشگاه، نیرو میگیره، میره نگهبان میشه. پراید میخره. وامش میدن، منم دوتا النگو دارم میدمش، باقیشم خدا بزرگه.
کد خبر : ۲۹۶۸۵۳
۱۴۰۳/۰۸/۰۶ - ۱۵:۱۷
به هوش که آمد، اولین کاری که کرد دست هایش را از دو طرف بدنش بالا آورد و زل زد به دست هایش و اشک ریخت، هی میگفت الحمدا... فکر کردم هنوز توی حال ریکاوری است.
کد خبر : ۲۹۶۲۴۳
۱۴۰۳/۰۸/۰۲ - ۲۱:۱۸
سر و کله پیچیده روی یک مبل نشسته، پهپاد میآید به سمتش، چیزی مثل یک عصا را پرت میکند سمتش، عین موسی (ع) که پرتاب کرد و ریسمانها را پنبه کرد و قومش در دفعه بعد هم از نیل رد شدند.
کد خبر : ۲۹۵۵۴۳
۱۴۰۳/۰۷/۲۹ - ۱۴:۴۴
شیخهای عرب را دعوت کرده اند اروپا، معلوم نیست پشت پرده دقیقا چقدر دوشیده اندشان و ازشان کنده اند و بعد چشم آبیها آمده اند جلو میکروفونهای رنگ و وارنگ و آروغ ناشتا زده اند که جزایر سه گانه مال اماراتی هاست.
کد خبر : ۲۹۵۲۱۴
۱۴۰۳/۰۷/۲۸ - ۱۰:۱۹
دلش خون برادر بود، به قم رسید، باعزت و احترام پیشوازش رفتند، احترامش کردند، پیش قدم هایش گل ریختند. مریض شد. دلتنگی برادر امانش را بریده بود، پلک هایش روی هم آمد و برادر ندیده از دنیا رفت.
کد خبر : ۲۹۴۳۸۳
۱۴۰۳/۰۷/۲۳ - ۱۲:۳۰
گفتم: امام عالم به غیبه... امام قبل از اینکه لب هات تکون بخوره و حرف بزنی میدونه توی دلت چه خبره. گفت: واکعا؟ گفتم: واقعا... گفت: یعنی میفهمه من به ژاکلین عاشگی دارم ولی بهش نگفتم. گفتم: بله.
کد خبر : ۲۹۳۵۰۶
۱۴۰۳/۰۷/۱۸ - ۱۳:۰۲
روایتی از یک جمعه باشکوه در خیابانهای اطراف مصلای تهران را بخوانید.
کد خبر : ۲۹۲۴۸۸
۱۴۰۳/۰۷/۱۴ - ۱۱:۰۲
از دیشب دو تا پانزده گیگ اینترنت خریدم، نشستم پای اینترنت و هی فیلم دیدم هی مطلب خواندم هی توییت و خبر خواندم.
کد خبر : ۲۹۲۲۸۳
۱۴۰۳/۰۷/۱۲ - ۱۲:۴۶
برای سید حسن نصرالله، رهبر فقید حزب الله لبنان که بهدست رژیم غاصب صهیونیست به شهادت رسید.
کد خبر : ۲۹۱۳۰۱
۱۴۰۳/۰۷/۰۸ - ۱۲:۱۵
مهرداد فلسفه خوانده بود، نمره چشم هایش را کتابها کرده بودند ۱۰. عینک ته استکانی اش را که میزد چشم هایش پشت عدسی ریز میشد و فقط وقت وضو گرفتنش میشد دید چه چشمهای درشت و زیبایی دارد.
کد خبر : ۲۹۰۷۷۰
۱۴۰۳/۰۷/۰۵ - ۱۳:۴۰
دل بابامو حسابی برده بود، رفت شش ماه خبری ازش نبود، دروغ چرا دل منم برده بود، خدا میدونه چه به دل من گذشت تو اون شش ماه.
کد خبر : ۲۹۰۵۵۸
۱۴۰۳/۰۷/۰۴ - ۱۳:۴۰
حاج قاسم لبخند زد: نون میتونن بپزن؟ نون خشک؟ کل زهرا چشم هایش برق زد،ها که میتونم، زیرهای کنجدی، گلپری.
کد خبر : ۲۹۰۲۹۹
۱۴۰۳/۰۷/۰۳ - ۱۲:۱۷
به لحظات آخرشان فکر میکنم که شبیه لحظات آخر شهادت است. میگویند در لحظات مرگ آدمی همه زندگی اش را روی دور تند میبیند، شهید میبیند و کارگر هم میبیند.
کد خبر : ۲۹۰۰۵۱
۱۴۰۳/۰۷/۰۲ - ۱۰:۴۳
اسماعیل گفت: مینا عروس نشده اینا دروغ میگن. موسی گفت: چاییدی بعد از کربلای ۵ دیگه جواب نامه هاتو نداد. شعبان گفت: اذیتش نکن. اسماعیل گفت: میگن ماشین نامه بر خمپاره خورده.
کد خبر : ۲۶۰۰۵۸
۱۴۰۳/۰۷/۰۱ - ۱۴:۳۴
میآمدند در خانه اش عربده میزدند محمد و میآمد مهربانانه جواب میداد، آن قدر مؤدب که صدای جبرائیل هم در آمد: صداتان را از رسولتان بلندتر نکنید.
کد خبر : ۲۵۱۷۹۵
۱۴۰۳/۰۶/۳۱ - ۱۰:۰۴
چند وقت پیش که ماه صفر بود یکی شان را توی حرم دیدم به پهنای صورت گریه میکرد و صورتش خیس اشک بود، از دور میدیدی اش فکر میکردی زبانم لال یا پسری زیر طناب دار دارد و یا دختری زیر تیغ جراحی.
کد خبر : ۲۵۱۵۳۷
۱۴۰۳/۰۶/۲۸ - ۱۲:۵۷
هرچه در سینما میبینیم دروغ است و قرارداد، ولی این دروغ گاهی چنان امر قدسی و امر معنوی را به جانت مینشاند که تو تا قیامت از مرور چشیدنش لذت میبری.
کد خبر : ۲۵۰۷۲۴
۱۴۰۳/۰۶/۲۴ - ۱۳:۰۹
مشکل همین است، آقاجان، مشکل همین است همه در برابر قانون برابرند ولی بعضیها برابرترند، قانون، قانون است ولی میتواند غلط باشد.
کد خبر : ۲۵۰۲۱۲
۱۴۰۳/۰۶/۲۰ - ۱۵:۱۷
من با خود عهد کرده ام که هر کس مرتکب این گونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سختترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز این گونه افراد از زیانکاران خواهند بود.
کد خبر : ۲۴۹۲۲۹
۱۴۰۳/۰۶/۱۵ - ۰۸:۵۴
این محرم و صفر هم تمام شد، از پس فردا پیراهن مشکی ام را در میآورم و میگذارم در گنجه بیرقها و پرچمها و میرود تا فاطمیه و همه خواستهای که امروز ازتان دارم همین است که اگر طول عمری از شما میخواهم برای زیارت است و گریه بسیار.
کد خبر : ۲۴۸۸۲۶
۱۴۰۳/۰۶/۱۳ - ۱۰:۲۸