خواهرم در حالی که با کمک مامان وسایل سفره افطار را آماده میکند میگوید: «حیف که ماه رمضان و این حال و هوای خوب دارد تمام میشود. چه ماه ماهی بود!»
کد خبر : ۲۱۶۰۸۹
۱۴۰۳/۰۱/۲۰ - ۱۵:۳۵
زمستان بود و برف و بوران. همه توی خانهها و لانهها جا خوش کرده بودند. بوتههای گل، درخت و کوه و جنگل و دریا، همه، در خواب سنگینی فرو رفته بودند.
کد خبر : ۲۱۴۵۸۲
۱۴۰۳/۰۱/۱۴ - ۱۶:۵۳
همیشه ۱۰ روز که از ماه اسفند میگذرد، در خانهی ما از سوی بابا و مامان یک «آمادهباش» اعلام میشود.
کد خبر : ۲۰۸۲۲۴
۱۴۰۲/۱۲/۱۵ - ۱۵:۱۴
میخواهم نقاشیام را به بابابزرگ هدیه کنم و پایینش بنویسم: «کارهای خوب همیشه میمانند.»
کد خبر : ۲۰۳۳۰۳
۱۴۰۲/۱۱/۲۴ - ۱۳:۳۰
بهمن را از بقیهی ماهها بیشتر دوست دارم، زیرا هر طرف نگاه میکنی، کوچه و خیابان، مدرسه و مسجد و آدمهای کوچک و بزرگ حال و هوای دیگری دارند.
کد خبر : ۲۰۲۱۷۵
۱۴۰۲/۱۱/۲۳ - ۱۲:۵۰
هوا سرد است و همه لباس گرم پوشیدهایم، خوشحالیم که عید تولد امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) است.
کد خبر : ۲۰۵۲۲۰
۱۴۰۲/۱۱/۲۳ - ۱۱:۱۲
بچههای عزیز، در روزهای دههی فجر، میتوانید با همکاری دوستان یا همکلاسیهایتان، با استفاده از این داستان، نمایشنامهی خلاق اجرا کنید.
کد خبر : ۱۹۸۳۳۴
۱۴۰۲/۱۱/۱۴ - ۱۳:۵۴
یلدا نوروزی ۱۰ ساله، یکی از خوانندگان پروپاقرص کولهپشتی است که همهی شمارههای این نشریه را بهصورت مجموعه، گردآوری کرده است.
کد خبر : ۱۷۷۴۸۲
۱۴۰۲/۱۱/۰۹ - ۱۱:۳۸
اگر فکر میکنید برای انجام جمع و تفریق و ضرب و تقسیمهای کوچک و بزرگ ریاضی حتما به قلم و کاغذ یا ماشینحساب نیاز دارید، سخت در اشتباه هستید.
کد خبر : ۲۰۲۱۶۲
۱۴۰۲/۱۱/۰۸ - ۱۱:۴۳
تا پسفردا تعطیل بودیم. مانند همیشه میخواستم یک ساعت دیرتر بیدار شوم؛ اما وقتی صدای دخترعمههایم را شنیدم که از مامان، سراغم را میگرفتند، بیدار شدم.
کد خبر : ۱۹۵۴۷۲
۱۴۰۲/۱۰/۲۵ - ۱۰:۴۰
از ترس اینکه مامان ناراحت شود که چرا لقمهام را نخوردهام، سریع داخل جیب کاپشنم قایمش کردم. کتابها را مرتب کردم و میخواستم کاپشنم را سر جالباسی بگذارم که مامان از آشپزخانه صدایم زد و گفت بروم نانوایی.
کد خبر : ۱۸۷۵۳۳
۱۴۰۲/۱۰/۱۸ - ۱۵:۵۸
سلام خداجانم. از شما به اندازه همهی آسمانها و ستارههایی که آفریدی تشکّر میکنم که به من پدر و مادر دادی تا زندگی کنم.
کد خبر : ۱۹۶۹۶۹
۱۴۰۲/۱۰/۱۷ - ۱۲:۲۶
مادرها نور و گرمای خانه هستند. سرشار از مهر و عشقاند. «طیبه ثابت» شعری درباره مادر سروده است که در ادامه میخوانیم.
کد خبر : ۱۹۷۰۰۳
۱۴۰۲/۱۰/۱۳ - ۱۳:۰۷
سلامتی ما به هم ارتباط دارد. اگر یک نفر به بیماریهای ویروسی مانند سرماخوردگی یا آنفلوانزا مبتلا شود، با رعایت نکردن نکات بهداشتی و فاصله از دیگران، ممکن است بهسرعت بقیه را نیز دچار مشکل کند.
کد خبر : ۱۸۵۰۵۱
۱۴۰۲/۱۰/۰۶ - ۱۲:۴۴
همینطور که فکرهایم تا عمق آسمان پیش میروند، ناگهان یک تکه ابر بزرگ روی آسمان پهن میشود. دیگر نه ماه پیداست، نه همان چند ستاره. فکر اینکه فردا دوباره نوک مدادهایم بشکنند یا خودکارهایم ننویسند دستهایم را سرد میکند.
کد خبر : ۱۸۵۰۷۶
۱۴۰۲/۱۰/۰۲ - ۱۲:۱۹
مادر سه جعبهی شیرینی خانگی رژیمی پخته بود. دوقلوها هم دفترهای نقاشیهایشان را برداشته بودند. بابا هم کلی هدیههای کوچک خریده بود که همه با هم کاغذ کادویشان کرده بودند.
کد خبر : ۱۹۲۷۵۶
۱۴۰۲/۰۹/۳۰ - ۱۵:۱۱
سه روز پیش وقتی جلو در مدرسه منتظر سرویسمان بودیم تا ما را به خانه برگرداند، متوجه پسرکی شدیم که کنار در مدرسهی روشندلان منتظر ایستاده بود.
کد خبر : ۱۷۷۴۱۶
۱۴۰۲/۰۹/۲۸ - ۱۴:۰۷
هوا ابری بود و باد سردی میوزید. زنگ خانهها را که زدند، بچهها با شور و هیجان از کلاسها بیرون آمدند. صدای رعد و برق به گوش رسید و پس از چند دقیقه باران نرمی باریدن گرفت.
کد خبر : ۱۷۷۴۷۷
۱۴۰۲/۰۹/۱۴ - ۱۲:۴۸
دنیا پر از چیزهای تازه و ناشناخته است. خاک، آب و هوا در دل خود معماهایی دارند که فقط با تلاش و تحقیق میتوان به رازهایشان پی برد.
کد خبر : ۱۷۱۵۰۴
۱۴۰۲/۰۹/۰۸ - ۱۳:۰۱
قمری کوچک دیگر توانی برای پر و بال زدن نداشت. آن را در میان دستانش گرفت. بدن پرندهی کوچک سرد بود.
کد خبر : ۱۹۳۲۰۳
۱۴۰۲/۰۹/۰۶ - ۱۲:۰۶