صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

وقتی خنده به قیمت تخریب هویت زن تمام می‌شود | تحلیلی بر بازنمایی زنانه در «جوکر»

  • کد خبر: ۳۳۴۴۶۲
  • ۰۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۶
طنز، آینه‌ای است که اگر درست در برابر جامعه قرار گیرد، می‌تواند واقعیت‌های پنهان را عیان کند. اما اگر آینه را کج بگیریم، نه تنها حقیقت را منعکس نمی‌کند، بلکه آن را مسخ می‌کند. برنامه «جوکر خانوادگی» و حضور اکبر عبدی در نقش همسر مجید مظفری، مصداق کامل این اعوجاج است.

طنز، آینه‌ای است که اگر درست در برابر جامعه قرار گیرد، می‌تواند واقعیت‌های پنهان را عیان کند. اما اگر آینه را کج بگیریم، نه تنها حقیقت را منعکس نمی‌کند، بلکه آن را مسخ می‌کند. برنامه «جوکر خانوادگی» و حضور اکبر عبدی در نقش همسر مجید مظفری، مصداق کامل این اعوجاج است؛ نمایشی که در ظاهر لبخند می‌آورد، اما در باطن، ریشه‌های فرهنگی را تخریب می‌کند!

تحقیر زن در پوشش لبخند؛ مکانیسم تولید کلیشه در طنز

رسانه‌ها نظام‌های معناساز هستند نه صرفاً بازتاب‌دهنده‌ی واقعیت، بلکه تولیدکننده‌ی انگاره‌ها، ارزش‌ها و هویت‌ها؛ وقتی اکبر عبدی بعنوان یک مرد در قاب برنامه طنز که اینجا مصداقش جوکر است به صورت گریم‌شده با اغراق در صدا، رفتار و پوشش ظاهر می‌شود تا نقش زن را بازی کند، پیام رسانه فراتر از یک شوخی معمولی است؛ پیامی که به مخاطب می‌گوید زن بودن یعنی ادا، یعنی ضعف و سطحی بودن. این بازنمایی، هرچند با هدف سرگرمی انجام می‌شود، اما حامل پیام‌هایی است که به صورت پنهان در ناخودآگاه مخاطب نهادینه می‌شود.

عادی‌سازی تحقیر؛ گام به گام تا ساخت جامعه‌ای مردسالارتر

از طرفی عادی‌سازی یکی از خطرناک‌ترین فرآیند‌های فرهنگی است. وقتی بار‌ها و بار‌ها با شوخی‌هایی از این دست مواجه می‌شویم، تمایز میان طنز و توهین، بازیگری و تحقیر، محو می‌شود. جامعه‌ای که زن را در رسانه یک شخصیت نمایشی، وابسته و اغواگر می‌بیند، چگونه می‌تواند به زن در نقش مدیر، نخبه و تصمیم‌ساز اعتماد کند؟ در واقع این برنامه‌ها همان چیزی را بازتولید می‌کنند که پی‌یر بوردیو «خشونت نمادین» می‌نامد؛ خشونتی بی‌صدا و پنهان که در زبان، تصویر، خنده و روایت جاری است و هویت گروه‌های اجتماعی را به چالش می‌کشد، بدون آن‌که کسی فریاد بکشد.

نقش رسانه در تثبیت یا تخریب هویت جنسیتی

از نظر متخصصان ارتباطات، تکرار بازنمایی‌های خاص در رسانه‌ها، به مرور دیدگاه مخاطب را نسبت به واقعیت اجتماعی تغییر می‌دهد. وقتی زن فقط در قالب «کاراکتر خنده‌دار»، «موجود لطیف»، «همسر تحمیلی» یا «آرایش‌کرده‌ی لوس» دیده می‌شود، مخاطب (به‌ویژه نوجوانان و کودکان) همین تصویر را به عنوان حقیقت درونی زن می‌پذیرد. این یعنی نقش رسانه، نه تنها سرگرمی، بلکه تربیت نگرش و جهت‌دهی به افکار عمومی است؛ و این تربیت، وقتی بر پایه تحقیر و تمسخر باشد، منجر به تحقیر جمعی می‌شود.

رسانه، فرهنگ را می‌سازد؛ مراقب باشیم

فرهنگ عمومی حاصل کنش‌های رسانه‌ای، نهاد‌های اجتماعی، آموزش و تجربه زیسته است و طنز نیز بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ است. اما اگر تولید طنز، بدون توجه به مسئولیت اجتماعی و پیامد‌های فرهنگی آن انجام شود، رسانه از کارکرد آگاهی‌بخش خود فاصله می‌گیرد و به ابزار تثبیت نابرابری تبدیل می‌شود. لی شک طنزی که در آن زن ابزار خنده است، نمی‌تواند بنیان‌گذار فرهنگ احترام، برابری و عدالت باشد.

زمان آن رسیده که سازندگان برنامه‌های طنز، به جای استفاده از ابزار‌های تکراری و کلیشه‌ای، نگاه نقادانه و متعهدانه‌ای به جنسیت، هویت و فرهنگ داشته باشند.

وقتی تصویر زن، کاریکاتور شود، مادر هم بی‌حرمت می‌شود

بچه‌های ما با رسانه‌ها بزرگ می‌شوند. گاهی حتی بیش از آغوش مادر، در آغوش تصویر‌هایی پرورش پیدا می‌کنند که از قاب تلویزیون و موبایل دیده‌اند. اگر این قاب، مدام زنی را نشان دهد که نادان، وابسته، پرحرف یا لوس است؛ چطور می‌توان انتظار داشت فردا فرزندمان به مادرش احترام بگذارد؟ چطور باور کند که زن، ستون خانه است، نه حاشیه مرد؟

بازنمایی کاریکاتوری از زن، فقط یک شوخی گذرا نیست. این شوخی‌ها در ذهن بچه‌ها می‌مانند. تبدیل می‌شوند به عادت‌های فکری. به تمسخر مادر، به بی‌احترامی به خواهر، به باور به این‌که زن یعنی «آدم مهم نبودن». این یعنی تخریب ستون‌های فرهنگی ما؛ نه یکباره، که آرام و بی‌صدا.

کودک امروز اگر ببیند که در یک برنامه محبوب، زن فقط خنده‌دار است، نه محترم؛ فردا چه تصوری از همسرش دارد؟ از مادر شدن خودش؟ از ارزش زن در خانواده و جامعه؟

و این‌گونه، با لبخند‌هایی که از سر ناآگاهی پخش می‌شوند، نسلی تربیت می‌کنیم که زن را جدی نمی‌گیرد. نه در خانه، نه در جامعه.

زن بودن، خنده‌دار نیست؛ زیباست، عمیق است، محترم است

طنز اگر قرار است مرز‌ها را بشکند، باید مرز‌های تبعیض را درهم بشکند، نه شأن زن را. ما به طنزی نیاز داریم که درد‌های زن را روایت کند، نه اینکه او را وسیله خنداندن کند، ما به رسانه‌ای نیاز داریم که زن را به‌عنوان انسان، نه ابزار خنده، به تصویر بکشد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.