مریم شیعه | شهرآرانیوز؛ سنوسالی ندارد که پدر از دنیا میرود. هنوز نمیداند «مرگ» چیست و وقتی میگویند «فلانی رفته است» دقیقا کجا رفته است و کی برمیگردد؟ هنوز نمیداند چه بلایی بر سر خانواده آمده است و این سوگ قرار است تا کجا زندگیاش را تحتتأثیر قرار دهد. همه چیز بد بود و وقتی پدر رفت، بدتر هم شد.
توی محلهشان زرتشتیها، مسلمانان و یهودیان در صلح و آرامش باهم زندگی میکردند. مردان زرتشتی اغلب دهقانهای بدون زمینی بودند که روی زمین بقیه کار میکردند. پدرش هم یکی از همین دهقانهای زرتشتی بود؛ که در سالهای آخر عمر، ارباب او را اخراج میکند و ناچار توی کارخانه ریسندگی مشغول میشود. بهجای علفزار، توی یک سالن پر از گردوغبار گرفتار میشود و بعد میمیرد.
اوضاع بهجایی میرسد که گاهی پرویز تمام سوراخسنبههای خانه را زیرورو میکند تا شاید تکه نانی برای سیر کردن شکمش پیدا کند. دوازدهساله که میشود، صبح تا ظهر را توی مدرسه میگذراند و بعدازظهر تا شب را پی پول میدود. نشستن به سوگ پدر، او را از دنیای کودکی به بزرگسالی پرتاب میکند.
شاگرد بنا میشود و با دستان نحیفش آجرها را جابهجا میکند. آنها را روی هم میچیند و گوشش به دهان اوستاست تا هرچه میگوید را انجام دهد. یک روزهایی خشت مالی میکند. دستانش تا آرنج زیر لایه ضخیمی از خشت، مدفون میشود. پوست دستانش ترک برمیدارد و روز بعد به سراغ کوزهگری میرود.
هرکجا که گمان کند، کارش کمی، فقط کمی سبکتر است و میتواند زمان بیشتری به درس اختصــــاص دهد، به ســــراغ همانکار مــیرود. مادرش گلستانخانم هم توی یک کارخانه نخریسی کــارگــــــری میکنــــد. ســــــر انگشتــانــش همیشــه خــونینومالـیـن است. جدا کردن پنبهها از خارهای گیاه، انگشت زنان کارگر را میخراشد.
پـرویز دوره ابتدایـی و دبـــیــرســـتــان را درکوچهپسکوچههای تنگ محلهشان در کرمان میگذراند. شاگرد اول میشود و با وجود همه مسئولیتهایی که روی دوشش سنگینی میکند، باز شبها را با کتاب، صبح میکند. جنگ جهانی دوم است. با اینکه ایران بیطرفی خود را اعلام میکند، اما دشمن به بهانههای واهی توی این خاک سرک میکشد. دیگر همان نان هم پیدا نمیشود.
اغلب مردم کرمان شکم خود را با چغندر پخته و هویج نپخته سیر میکنند. اینجا و توی این سالها، پرویز دبیرستان را تمام میکند و به دانشسرای مقدماتی کرمان میرود. اوضاعواحوال آشفته کشور، بیش از هرچیز و هرکس، زندگی جوانهای قشر کمبرخوردار جامعه را تحتتأثیر قرار میدهد. به هر زحمتی، دانشسرا را هم تمام میکند.
بعد راهی تهران میشود تا در دانشسرای عالی ادامه تحصیل دهد. ادبیات دوست دارد و سرکلاس ادبیات مینشیند، اما در کلاس دویستنفره ادبیات، صدابهصدا نمیرسد. احساس میکند نمیتواند چیزی یاد بگیرد و تغییر رشته میدهد. ریاضی میخواند. توی کلاس فقط شش نفرند و بعد به دانشکده فنی دانشگاه تهران میرود. هنوز هم عاشق ادبیات است، اما از حلکردن مسائل پیچیده ریاضی لذت میبرد.
پرویز شهریاری، ریاضیدان، مترجم و روزنامهنگاری بود که نهتنها در حوزه علم و آموزش، بلکه در حوزه سیاست، تاریخ و فلسفه نیز تألیفها و ترجمههای بسیاری دارد. او کسی بود که اعداد را از چنگال خشک ترس بیرون کشید و به زبان مردم کوچه و خیابان ترجمه کرد. ریاضیات را نه فقط ابزاری برای سنجش، بلکه ابزاری برای پرورش منطق، نظم ذهن و درک عدالت اجتماعی میدید.
روشنفکری متعهد بود که همیشه با شرافت قلم میزد و سادهنویسی، ویژگی اصلی نگارشهایش بود. برای همین است که نسلهای متوالی، هنوز هم با عشق و احترام از او یاد میکنند. پرویز شهریاری در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ در تهران درگذشت و میراث او، اذهانی بود که با ریاضیات آشتی داد.
مرحـوم پرویز شهریـاری سال١٣٨١ از دانشگاه کرمان دکترای افتخاری ریاضیات گرفت و سال۱۳۸۴ به عنوان چهره ماندگار علمی در رشته ریاضیات برگزیده شد. او در تألیف و ویرایش کتابهای ریاضی دوره دبیرستان نقشی کلیدی داشت و نیز با تألیف ۱۱۰جلد کتاب و ترجمه و تألیف توأمان بیش از دویست عنوان کتاب جزو نویسندگان و مترجمان پرکار ایرانی به حساب میآید. آثار متعددی اعم از ترجمه و گردآوری از مرحوم شهریاری باقی مانده است که از آن جمله میتوان به سلسله کتابهای «ریاضیات به زبان ساده»، «سرگرمی در ریاضیات» و «رمــــــانهای علمی» اشــاره کرد.
شهریاری علاوه بر اینها در ساخت نهادهای علمی هم دستی داشته است. از سال۱۳۵۶ تا اسفند۱۳۷۱، انتشار هفتاد شماره از مجله «آشتی با ریاضیات» و «آشنایی با ریاضیات» و هفت شماره از نشریه «آشنایی با دانش» به عهده او بود. این استاد ریاضی بعدها دبیرستان خوارزمی را به گروه فرهنگی خوارزمی و مدرسه مرجان را به گروه فرهنگی مرجان تبدیل کرد که به عنوان اولین کلاسهای کنکور در ایران شناخته میشوند.
علاوه بر فعالیتهای پرشمار علمی، او از سال۱۳۷۹ تا مهرماه۱۳۸۰ هفده شماره از ماهنامه «دانش و مردم» را منتشر کرد. مرحوم شهریاری سال١٣۸۷، چهار سال پیش از فوتش، از سوی انجمن ریاضی ایران به عنوان برترین ریاضی دان زنده ایران جایزه دریافت کرد.