صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

در صحن آزادی خاکمان کنید

  • کد خبر: ۳۳۱۴۳۴
  • ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۱
وقتی رفت تصویر شیخ جعفر مجتهدی و نام او را روی سنگ دیوار دیدم که در کنار مزار سید عباس و پسرش سید علی‌اکبر ابوترابی بود، همان سید علی‌اکبر معروف که به سید آزادگان دفاع مقدس شهرت داشت.
مرتضی درخشان
نویسنده مرتضی درخشان

نقل است که زمانی در بیابان‌ها ساکن بود و زمانی که می‌خواست توسل کند با انگشت اشاره روی خاک بیابان می‌نوشت: «یاحسین» و آن‌قدر گریه می‌کرد تا اینکه نوشته بر روی خاک گل می‌شد و از بین می‌رفت، بعد دوباره نام اباعبدا... را روی همان گل می‌نوشت و دوباره این‌قدر گریه می‌کرد که از هوش می‌رفت.

شاید باور این روایت برای ما سخت باشد، اصلا مگر می‌شود آدم این‌قدر گریه کند که خاک زمین مقابلش خیس شود؟ چقدر اشک می‌تواند از چشم آدم خارج شود که یک نوشته را از روی زمین محو کند؟ اصلا آدم مگر چقدر توان گریه کردن دارد؟

اگر این روایت از چهارصد سال قبل به دست ما رسیده بود شاید بدون تشکیک آن را رد می‌کردیم، اما آنهایی که این نقل را بدون واسطه شنیده‌اند هنوز هم زنده هستند.

این نقل مربوط به شیخ جعفر مجتهدی است، عارفی که شانزده‌بار پیاده به حرم علی‌بن موسی‌الرضا (ع) مشرف شد و بیست سال در بیابان‌ها زندگی کرد.

این حرف‌ها را من هم مثل شما شنیدم و ذهن مثلا مدرن من آن را نپذیرفت، ما یاد گرفته‌ایم هر چیزی را که با استاندارد خودمان تعارض دارد نپذیریم، حق هم داریم! ما تا حالا کسی را ندیده‌ایم که این‌طور زندگی کند، چطور؟ بعدا بروید و توی زندگی‌نامه شیخ مطالعه کنید، اما تا همین حد بدانید که پزشکانی که در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان از او مراقبت می‌کردند می‌گفتند که روح او بر جسمش کاملا تسلط داشت. بعد مثل همه برای اینکه خودم را راحت کنم گفتم نمی‌شود و احتمالا کمی اغراق کرده‌اند.

ماه رمضان امسال، اما وقتی به حرم امام رضا (ع) مشرف شدم برخلاف همیشه که از سمت مسجد گوهرشاد ورود می‌کردم از صحن آزادی به سمت روضه منوره آمدم.

خب طبیعی است که کفشداری اول را انتخاب کنم که کفشداری شماره ۸ بود، بدون اینکه هیچ ایده‌ای از اتفاق پیش رو داشته باشم وارد شدم و در کفشداری مردانه زنی توجهم را جلب کرد که به دیوار دست می‌کشید و به صورت می‌مالید.

وقتی رفت تصویر شیخ جعفر مجتهدی و نام او را روی سنگ دیوار دیدم که در کنار مزار سید عباس و پسرش سید علی‌اکبر ابوترابی بود، همان سید علی‌اکبر معروف که به سید آزادگان دفاع مقدس شهرت داشت.

انگار پازل تصویرم از این روایت کامل شد، شیخ جعفر مجتهدی که یک عمر با خاک مأنوس بوده مثل همه به خاک برگشته، اما در کفشداری حرم و زیر خاک پای زوار آرام گرفته است.

آقای امام رضا، آقای مهربان، صحن آزادی که پایین پای شماست برای ما این پیام را دارد که آزادی یعنی خاک پای شما بودن. ما که شرافت خاک شدن در بارگاه شما را نداریم، برای میلادتان، اما هدیه‌ای جز خاک نمی‌خواهیم، ما را خاک کنید، هرجا که شد، هر طور که صلاح می‌دانید، ما خیلی وقت‌ها خودمان می‌شویم ملاک خودمان و دلمان می‌شود سنگ محکمان! دل سنگ ما را طوری خاک کنید که شما را باور کنیم، نه خودمان را! ما را از خودمان نجات بدهید و در صحن آزادی که پایین پای شماست آزاد کنید. ما از شما خودتان را می‌خواهیم، همین ما را بس!

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.